در طول قرن بیستم بیش از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی از نظر شیوه های زندگی، روابط اجتماعی و مسائل بهداشتی و پزشكی شده است تلاش شتابزده برای صنعتی شدن و گسترش سریع شهرنشینی و زندگی ماشینی كه لازمه آن قبول شیوه های نوین برای زندگی است اثر معكوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازه ای را به بار آورده است
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
مقایسه سلامت روانی خانواده در بین افراد دارای شغل های دولتی و آزاد
عنوان صفحه
چكیده 1
فصل اول:كلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مساله 4
اهداف تحقیق 5
تعاریف عملیاتی و نظری و اثرها و مفاهیم 6
فرضیه تحقیق 6
فصل دوم:ادبیات و پیشینه ی تحقیق 7
تعریف 8
تاریخچه 12
مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران 21
اهمیت دامنه حدود و زیانبخشی بیمارایهای روانی در جامعه 27
علل افزایش و شیوع بیماریهای روانی 30
تفاوتهای فردی در كار 38
جنبه های تفاوتهای فردی 38
تفاوتهای فردی در عملكرد شغلی 39
روشهای سنجش تفاوتهای فردی 40
شیوه های سنتی انتخاب كاركنان 41
كاربرد روانشناسی و روشهای علمی در گزینش 42
فرضیه های مربوط به فرد و شغل 43
آزمونهای استخدامی 44
مراحل برنامه آزمونهای استخدام داوطلبان شغل 45
موارد بررسی در تجزیه و تحلیل شغل 46
عنوان صفحه
ایجاد فرضیه 47
تعیین معیارها 48
اجرای آزمون 49
بررسی نتایج آزمون و تصمیم گیری 50
فصل سوم:جامعه مورد مطالعه 52
حجم نمونه 53
معرفی آزمون گلدنبرگ 54
روش تحقیق 55
فصل چهارم:یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها 56
مقدمه فصل چهارم 57
جدول 1-4 نمرات خام آزمودنیها دردو گروه شاغلین و مشاغل آزاد 57
یافته ها وتجزیه و تحلیل آنها 60
جدول 2-4 مقایسه سلامت روانی خانواده در بین شاغلین 61
فصل پنجم:بحث و نتیجه گیری 62
بحث و نتیجه گیری 63
پیشنهادات 64
محدودیت ها 65
پرسشنامه سلامت عمومی گلدنبرگ 66
منابع و ماخذ 71
فرضیه :
بین شاغلین دارای شغل آزاد و شاغلین دارای شغل دولتی از لحاظ سلامت روانی تفاوت معنی داری وجود دارد .
كه جامعه مورد مطالعه عبارتند از شاغلین دارای شغل آزاد و شاغلین دارای شغل دولتی كه 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون سلامت عمومی و روانی گلونبرگ كه دارای 28 سوال است بر روی آنها اجرا گردیده و بعد از به دست آوردن نمرات خام و با روش آماری t متغیر مستقل نتایج به دست آمده حاكی از آن است كه بین سلامت روانی كاركنان دارای شغل آزاد و كاركنان دارای شغل دولتی تفاوت معنی داری وجود دارد و سطح معنی داری آن برابر 5% می باشد .
فصل اول :
كلیات تحقیق
مقدمه
در طول قرن بیستم بیش از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی از نظر شیوه های زندگی، روابط اجتماعی و مسائل بهداشتی و پزشكی شده است تلاش شتابزده برای صنعتی شدن و گسترش سریع شهرنشینی و زندگی ماشینی كه لازمه آن قبول شیوه های نوین برای زندگی است اثر معكوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازه ای را به بار آورده است .
اوضاع اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی نابه سامان جهان و بار مشكلات اجتماعی و محیطی و روانی واكنش های بیمارگونه بسیاری از افراد و جوامع به وجود آورده است .
كه خود سبب وخیم تر شدن اوضاع و نا مساعد شدن شرایط محیط زیست شده است گذشته نشان داده است كه بسیاری از بیماریهای شایع غیر واگیر و بیماریهای روانی در كشورهای پیشرفته و در حال توسعه زائیده عواملی هستند كه خود انسان آنها را خلق و گرفتار آن شده است بنابراین چنین عواملی قابل پیشگیری هستند و پیشگیری از بیمارها ، و رعایت بهداشت روانی باید از روز تولد شروع شود تا از پیدایش ناتوانیها ی جسمانی و روانی كه سد راه انسان برای رسیدن به یك زندگی سالم و موفق است جلوگیری كند سلامت روانی یك زمینه تخصصی در محدوده روان پزشكی است و هدف آن ایجاد سلامت روانی بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی كنترل عوامل موثر در بروز بیمارهای روانی ، تشخیص زود رس بیماریهای روانی ، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریها ی روانی و ایجاد محیط سالم برای بر قراری روابط صحیح انسانی است (میلانی فر 1378 ص 6 ).
مفهوم كار وشغل در رشته های مختلفی تعاریف متفاوتی دارد كه علوم جامعه شناسی و جمعیت شناسی و ... هر كدام تعاریف گوناگون از كار دارد گر چه توجه به رفتار انسان در ارتباط با كار با محیط فعالیت او سابقه ای بسیار طولانی دارد اما این بخش از دانش شهری تنها از آغاز قرن حاضر به شكل علمی ظهور كرده كه بتواند با این مقوله روان شناسی كار و رعایت امور آن به سلامت روانی و عمومی خانواده بیشتر كمك كند كه پایه گذاری سلامت روانی در كار و رعایت اصول روانی در كار و روان شناسی صنعتی به نامهای والتر دیل اسكات – و هوگو مونستر برگ بودند كه با نوشتن مقالاتی در باره اثر سلامت روانی در تبلیغات و اهمیت روشهای روان شناختی و به دست آوردن سلامت روانی آغاز شد .
بیان مساله :
بنابرآنچه كه بیان می شود روان شناسی در انواع شغلها و رضایت و سلامت روانی خانواده حوزه فعالیت گسترده ای دارد و آن رشته ای از علوم است كه مساله نیروی انسانی و دیگر جنبه های مربوط به دنیای كاررا امورد توجه قرار می دهد این توجه به رضایت و سلامت روانی خانواده در رابطه با شغل مورد نظر والدین مورد اهمیت قرار گرفته و سازگاری انسان را در جریان امرار معاش ، با عوامل و ویژگیهای محل كار با افرادی كه در محیط كار دولتی و با اعضای بیشتری برخوردار هستند و افرادی كه در یك محیط كار مخصوص مثل مغازه یا دفتری كه به طور خصوصی است مشغول به كار هستند آیا سلامت روانی خانواده ها متفاوت است . بنابراین بدون بحث نخواهد بود اگر تعریفی را كه به بعضی از روان شناسان برای روان شناسی صنعتی ارائه داده اند به روان شناسی كار اطلاق نمائیم یعنی مطالعه رفتار آدمی در هر مراحل تولید، توزیع و مصرف و توجه به سلامت روانی خانواده و اینكه كدام یك بیشتر می تواند آینده خانواده و سلامت آنها را تضمین كند و یكی از خصوصیات آدمی این است كه افراد با هم متفاوتند كه آدمها هم از نظر جسمانی و ظاهری با هم متفاوتند و هم از نظر ذهنی و روانی و این عوامل باعث انتخاب شغل در محیط دولتی یا آزاد می باشد كه این تفاوت های فردی گاهی می تواند در سلامت روانی تأثیر بسزایی داشته باشد . (موسوی پور -1382-ص16 ).
سوال مساله
آیا بین افراد دارای شغل آزاد و شغلهای دولتی از نظر سلامت روانی خانواده ها تفاوت معنی دار وجود دارد؟
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر بررسی سلامت روانی خانواده در بین افراد ی كه والدین آنها بخصوص پدرشان دارای شغلهای آزاد و شغلهای دولتی هستند متفاوت است یا نه و اینكه آیا افرادی كه سر پرست خانواده شان در مشاغل آزاد مانند فروشندگی سوپر ماركت یا لوازم خانگی دارای سلامت روانی بالاتری هستند به این علت كه نوع مدیریت و كنترل كار در دست خودشان یا نه افرادی كه در محیط كاری دولتی مشغول به كار هستند و از بیمه و ساعت كاری تنظیم شده از لحاظ سلامت روانی متفاوت هستند .
اهمیت و ضرورت تحقیق :
مردم گاهی از لحاظ ظاهری با هم متفاو تند این تفاوتها قابل مشاهده و از سوی دیگر افراد از سوی دیگر افراد از نظر هوش و استعداد و تواناییها و بطور كلی رفتار نیز با هم تفاوت دارند كه قابل مشاهده نمی باشد . كه مجموع این تفاوتها كلاً در رفتار و توانایی فرد می تواند اثر بگذارد و باعث شود كه هر گاه فردی را شناختیم منتظر انتظارات معینی از او با شیم كه این تفاوتها در عملكرد شغلی و تمایل آنها به شغل مورد نظر شان هم می تواند موثر باشد انساناز زمانهای قدیم به تفاوت بین افراد در انجام كار ها وظایف پی برده بوده زیرا هر كس كار یا حرفه ای را برمی گزیند كه توانایی انجام آن را داشته باشد همچنین بعضی كارها فقط به افراد بخصوصی محول می كنند كه امید است با انجام این پژوهشهاى انجام شده بتوان روحیه و انگیزه افراد در ابرای شناخت تمایل آنها به كار بسته و با انتخاب صحیح شغل بتوان به سلامت روانی و عمومی خانواده ها كمك كرد كه انجام این پژوهشها در نهادهای خانوادگی و اجتماعی می تواند مو ثر باشد .(مقدمى پور 1383ص 24 )
متغییرهای تحقیق :
سلامت روانی – متغییر وابسته
و افرادی كه دارای شغل آزاد و شغل دولتی هستند – متغییر مستقل در گروه
تعاریف عملیاتی و نظری و اثرهاو مفاهیم :
سلامت روانی : عبارتند از سازش فرد با جهان اطرافش به حداكثر امكان به طوری كه با عث شادی و برداشت مفید و موثر به طور كامل شود و سلامتی روان عبارت است از اینكه فرد چه احساسی نسبت به خود ،دنیای اطراف ،محل زندگی ،اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسولیتی كه در مقابل دیگران دارد ،چگونگی سارژزش وی با در آمد خود و شناخت موقعیت مكانی و زمانی خویشتن . (شاملو 1382 ص61)
تعاریف عملیاتی سلامت روانی :عبارتند از نمره ای كه آزمودنی از آزمون سلامت گلونبرگ بدست آورده است .
شغل آزاد عبارتند از شغلی است كه فرد در یك محیط كوچكح و دریك شغل مثل گل فروشی و سوپر ماركت و ... مشغول به كار است . و خود باید بدنبال بیمه كاری و بازنشستگی و ... باشد و ساعت كاری را خود مشخص می كند .
شغل دولتی :عبارتند از مشاغلی است كه فرد با آزمون و امتحان دادن در آن كار استخدام دولت می شود و تمام مزایایی كار و حقوق و بیمه و باز نشستگی به عهده
دو لت است و ساعات كاری بخصوصی در هر ارگانی معین شده است .
فرضیه تحقیق :
سلامت روانی در خانوادهای دارای شغل دولتی بیشتر از خانوادهای دارای شغل های آزاد می باشد .
فصل دوم :
ادبیات و پیشینه ی تحقیق
تعریف:
بهداشت روانی ،روان پزشكی پیشگیر ،بهداشت روانی اجتماعی ،و یا روانپزشكی اجتماعی به كلیه ی رو شها و تدابیری اطلاق می شود كه برای جلو گیری از ابتلا و درمان بیماریها ی روانی و توان بخشی بیماران روانی موجود به كار می رود . دو واژه اخیر بعد از سومین انقلاب در روانپزشكی از سال 1963 كه باعث ایجاد مراكز جامع روانپزشكی در مناطق جغرافیایی و یا جمعیتی معین گردیده به كار رود .
مشكل تعریف :
مشكل تعریف بهداشت روانی از آنجا سر چشمه می گیرد كه هنوز تعریف صحیح و قابل قبولی برای بهنجاری نداریم . البته تعاریف و نقطه نظر های زیادی با توجه به شرایط و موقعیتهای اجتماعی ،سنن و فرهنگ برای بهنجاری شده است . پزشكان و افرادی كه با دید پزشكی به مسئله نگاه می كنند بهنجاری شده است . پزشكان و افرادی كه با دید پزشكی به مسئله نگاه می كنند بهنجاری یا سالم بودن را نداشتن علایم بیماری تلقی می كنند و به عبارت دیگر سلامتی و بیماری را درد و قطب مخالف یكدیگر قرار می دهند و برای اینكه فردی سالم بیمار شود بایستی از قطب سالم به قطب مخالف برود . این امر در بعضی از بیماریها از جمله بیماریها ی عفونی ممكن است صادق باشد ولی در بیماریها ی روانی صادق نیست . عدم وجود علایم بیماری روانی و یا ازبین رفتن علایم بیماری در اثر درمان ،به این معنی نیست كه فرد از سلامت روانی كامل بر خوردار و به اصطلاح سالم است . بیماران مبتلا به صرع،جنون ادواری و انواع افسردگی ها و نظایر آن از این قبیلند البته این موضوع منحصر به بیماریهای روانی نیست ودر اكثر بیماریهای جسمانی نیز صدق می كند بیماران مبتلا به فشار خون ویا بیماری قند و غیره اگر به علت استفاده از دارو فشار خون عادی ویا قند خون در حد طبیعی دارند دلیلی بر سلامتی انها نیست چون قطع درمان باعث پیدایش و بر گشت علایم بیماری خواهد شد . پزشكان و روان پزشكان بهداشتی كه در سازمانهای بهداشتی با طب پیشگیری و برنامه های اجرایی سرو كار دارند ماند اپیدمیوژیست ها برای تعریف بهنجاری از نرمال میانگین یا زنگو له ی معروف منحنی توزیع استفاده می كنند و افراد را با خصوصیات افراد میانگین مقایسه می كنند .
این روش جنبه ی بالینی و درمانی نداشته و جنبه آماری دارد . به علاوه تعیین خصوصیات افراد میانگین كه از طریق آماری به دست می آید ، خود مسئله ی قابل بحثی است . روانپزشكان فردی را از نظر روانی سالم می دانند كه تعادلی بین رفتار ها و كنترل او در مواجه با مشكلات اجتماعی وجود داشته باشد . از این دید گاه انسان و رفتار های او در مجموع یك سیستم در نظر گرفته می شود كه بر اساس كیفیات تأثیر و تأثر متفابل عمل می كنند . با این دید سیستمیك ملاحظه می شود كه چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعكس از آن اثر می پذیرد . به عبارت دیگر در بهداشت وتعادل روانی ،انسان به تنهایی مطرح نیست بلكه آنچه مورد بحث قرار میگیرد پدیده هایی است كه در اطراف او وجود دارند و بر جمع سیستم ونظام او تأثیر می گذارند و از آن متأثر می شوند . پس از دید روانپزشكان سلامتی عبارتست از تعادل در فعالیت های زیستنی ،روانی و اجتماعی افراد كه انسان از این تعادل سیستمیك و ساختار های سالم خود برای سر كوب كردن و تحت كنترل در آوردن بیماری استفاده می كند . روانكاوان و طرفداران فرضیه های روانكاوی (روان تحلیلی ) از شخصیت ایده آل صحبت می كنند و من را میانجی بینئ خواسته های نهاد و كنترل و مؤاخذه فوق من می دانند و بهنجاری را میانجیگری صحیح و منطقی بین دو قدرت نهاد و ابر من می دانند . روانكاران به مراحل مختلف رشد روانی و عملكرد صحیح و خالی از تعارض ایگو ،استفاده از مكانیسم دفاعی سازنده در ضربه ها و فشارهای شدید را دلیل بر سلامت و تعادل روان می دانند . كار های اریكسون [1]و هارتمن[2] نیز به منظور تأیئد این نظریه است . كارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فكر و روان را این طور تعریف می كنند :سلامت فكر عبارتند از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران ،تعببر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی ،عادلانه رضاسب . لونیسون [3] و همكارانش در سال 1962 سلامتی روان را این طور تعریف كر ده اند : سلامتی روان عبارتند از اینكه فرد چه احساسی نسبت به خود ،دنیای اطراف ،محل زندگی ،اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی كه در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی با درآمد خمود و شناخت موقعیت مكانی و زمانی خویشتن. كارل مننجر[4] می گوید : سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداكثر امكان به طوری كه باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور كامل شود . طبق تعریف واتسون[5] مؤسس مكتب رفتار گرایی "رفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است كه موجب سازگاری او با محیط و با لنتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او می شود .
تعریف گنیز برگ[6] در مورد بهداشت روانی عبارت است از :تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط بخصوص در سه فضای مهم زندگی عشق ،كار ،تفریح این شخص و همكارانش برای تو ضیح بیشتر می گویند : استعداد یافتن و ادامه ی كار ، داشتن خانواده ، ایجاد محیط خانوادگی خرسند فرار از مسائلی كه با قانون در گیری دارد ،لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصت ها ملاك تعادل و سلامت روان است .با توجه به تعریف بهنجاری ،از دیدگاههای مختلف و پیچیدگی علوم رفتاری در پزشكی و عدم تعیین مرز و حد رفتار عادی ، ارتباط جسم و روان ، رابطه علوم رفتاری با فیزیولوژی و پزشكی از یك طرف و روانشناسی ، فلسفه ،علوم انسانی و جامعه شناسی از طرف دیگر ، كمبود تحقیقات و مطالعات در بیماری های روانی و نحوه اجرای انواع پیشگیری هاكه پایه و اساس بهداشت را در پزشكی تشكیل می دهند همگی تقطه ضعفی است كه تعریف ، هدف و برنامه های بهداشت روانی را دچار اشكال می كند .
مشكلات تعریف بهداشت روانی به قدری آشكار است كه احتیاج به ارائه مدارك و دلیل ندارد و تعاریف فوق نشان دهنده ی وسعت مسئله و خط مشیی است برای آنان كه علاقه مند به بهداشت در بیماریهای روانی هستند .همان طور كه گذشت اكثریت روانپزشكان توانایی سازش با محیط ، انعطاف پذیری قضاوت عادلانه و منطقی در مواجه با محرومیتها و فشارهای روانی را ملاك سلامت و تعادل روان می دانند و هدف اصلی از درمان بیماران روانی نیز قادر كردن آنها به زندگی خانوادگی ، اجتماعی و به اصطلاح سازش با محیط است . تعاریف فوق برای روانپزشك بهداشتی
كه در وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكی مجری طرح و برنامه ریزی بهداشت روانی كشور است و با مسائلی مانند سیاست روز ، امكانات بودجه ، مسائل ارتباط جمعی،كمبود پرسنل و نیروی انسانی متخصص و فعال ، مسائل اداری ، مالی ، قضایی،آمار و اقلام ،جمعیت ، تعداد مبتلایان جهت پیاده كردن و گسترش برنامه های بهداشت روانی و خلاصه مسائل همه گیر شناسی سرو كار دارد مفید و مفهوم نیست و با نوع كار او نیز توافقی ندارد . از تعاریف فوق چنین استنباط می شود كه بهداشت روانی ، علمی است برای بهزیستی و رفاه اجتماعی كه تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه و دانشگاه ، محیط كار و نظایر آن را در بر می گیرد و در بهداشت روانی آنچه بیش از همه مورد نظر است " احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است " و تا هنگامیكه حیثیت و شخصیت فرد بر قرار نشود سلامت فكر و تعادل روان و بهبود روابط انسانی معنی و مفهومی نخواهد داشت . روی این اصل بهداشت روانی را دانش یا هنری می دانند كه به افراد كمك می كند كه با ایجاد روشهای صحیح روانی و عاطفی بتواند با محیط خود سازگاری كند و برای حل مشكلات از راههای مطلوب استفاده نماید . مجدداً به این واعیت تأكید می شود كه در بهداشت روانی تنها نداشتن علائم بیماری كافی نیست . بهداشت مناسب باید افراد را قادر سازد تا تواناییهای جسمی و روحی خود را به حد اكثر رسانده از استرسهای ناشی از عوامل بین افراد جلوگیری كرده ، زندگی اجتماعی ، اقتصادی بارور و هماهنگ با محیط داشته باشد .
تاریخچه :
تاریخچه ی بهداشت روانی با توجه به وجود بیماریهای روانی از زمانی كه بشر وجود داشته و مخصوصاً زندگی اجتماعی را شروع كرده همراه بوده است . پیدا كردن شروع و آغاز هر نهضتی به خصوص نهضتهای اصلاحی و علمی به علت داشتن منابع گوناگون و چند جاذبه مسئله مشكلی است . در حقیقت روانپزشكی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم به شمار آورد . قدیمی ترین ف چون بیماریهای روانی از قدیم وجود داشته و بقراط در 377 تا 460 سال قبل از میلاد عقیده داشته كه بیماران روانی را مانند بیماران جسمی باید درمان كرد ، علل سرشتی و فرضیه مزاجها از همان زمان بقراط و جالینوس وجود داشته و اهمیت تاریخی دارد . تازه ترین علم برای این كه تقریباًً از 1930 بعد از تشكیل اولین كنگره بین المللی بهداشت روانی بود كه روانپزشكی به صورت جزئی از علوم پزشكی شد و سازمانهای روانپزشكی و مراكز پیشگیری در كشور های مترقی یكی بعد از دیگری فعالیت خود را شرع كردند .
از فعالیت این سازمان ها در جریان جنگ جهانی دوم عملاً كاسته شد و به این ترتیب می توان روانپزشكی را به صورت تازه ترین علم بعد از جنگ جهانی دوم به حساب آورد . از اسناد و مدارك موجود چنین استنباط می شود كه تا آخر قرن هیجدهم و همزمان با انقلاب كبیر فرانسه از تاریخچه ی بهداشت روانی اطلاعات كافی در دست نیست . به علت جهل و بیسوادی از بروز بیماریهای روانی ،اختلالات رفتاری و بیماریهای روانی را به دخالت ارواح خبیثه و شیاطین ،قدرتهای ماورای انسانی و نفوذ عوامل طبیعی مانند خورشید ، ماه ، رعد و برق در بدن می دانستند و عقیده داشتند كه باید این بیماری ها با نیروهای ماوراءالطبیعه ، وساطت افراد مقدس در نزد خدا بهبودی یابند و این شفاعت موقعی اتفاق می افتد كه بیمار در خواب باشد . اولین بار بقراط فیلسوف مشهور یونانی بود كه خرافات را در مورد بیماریهای روانی كنار گذاشت و اختلالات روانی را به طرف پزشكی كشانید . درباره مالیخولیا و جنون زایمانی تعریف و توصیف كرد و مغز را مركز اصلی روان دانست . جالینوس علت بیماریهای روانی را اختلال عمل مغز و عدم تعادل اخلاط بدن می دانست . در اوایل قرن سینزدهم و اوایل رنسانس ارتباط جسم و روان و یكپارچگی و واكنش آنها مورد بحث قرار گرفت و بعلاوه فرضیه ی ابو علی سینا مسئله ی این ارتباط را به اسپانیا و كشورهای دیگر كشاند و این زمینه ای برای فرضیه جدید برای بیماریهای روان تنی شد . این قرن باید قرن سحر وجادو ، دخالت شیاطین و ارواح در ایجاد بیماریهای روانی دانست . اولین روانپزشك به نام جان وی یر[7]كه در سال 1515 در دهكده ای در مرز آلمان و هلند به دنیا آمده بود پس از اتمام دوران پزشكی در پاریس علاقمند به مطالعه در بارهی رفتار انسانی و بیماریهای روانی شد و در سال 1563 كتابی در سوئیس نوشت كه امروز، اهمیت زیادی دربارهی تاریخچه روانپزشكی دارد . به علت علاقمندی در نوشتن رساله هایی در مورد تشخیص بیماری ها ی روانی ، پیسكوزهای سمی ،صرع ، وحشت شبانه ، پسیكوزهای پیران ، هیستری ، پارانوئیا ، توهمات ، افسردگی و سایر پدیده های روانی مرد قرن 16 نام گرفت . گر چه نوشته های او با مخالفت و طرد او از طرف گروه زیادی از اطباء و نویسندگان آن زمان روبرو شد ولی تا قرن اخیر ارزش و اهمیت نوشته های او معلوم نبود ولی با رشد روانشناسی پویا مجدداً نوشته های تاریخی "وی یر "ارزش خود را در روانپزشكی پیدا كرد . اولین روانپزشك در كشور انگلستان ویلیام بتی[8] در سال 1753 بود . اطلاعات جسته گریخته وجود دارد كه تا قرن چهاردهم مكانهایی برای مواظبت نگهداری بیماران روانی در مونت كاسینو ایتالیا و بیمارستانی در لیون فرانسه و در پاریس و همچنین بنا شدن بیمارستان بتلم در لندن در سال 1247 (اولین بیمارستان تقریباًرسمی و دولتی )و در سال 1385 بیمارستان سنت بارتولو مو در لندن در نزدیك كلیسای سنت بارتولو وجود داشته است . در اسپانیا اولین بیمارستان روانی در سال 1409 در شهر والنسیا به وسیله ی یك كشیش اسپانیایی ایجاد شد و علت آن رفتار استهزا آمیز و آزار دهنده یافراد نسبت به بیماران روانی در ملاء عام و خیابانهای آن زمان بوده است . در اثر اقدام و پیشنهاد این كشیش از سال 1412 تا 1489 پنج بیمارستان دیگر در نقاط مختلف اسپانیا ساخته شد و در سال 1567 به علت نفوذ اسپانیا ییها اولین بیمارستان روانی در شهر مكزیكو بنا نهاده شد . روی این اصل نقش اسپانیا ییها در بنا نهادن بیمارستان روانی و مواظبت از بیماران روانی هم در قدیم و هم امروزه از اهمیت فابل توجهی بر خودار بوده و هست از اینكه نحوهی درمان در بیمارستان های آن زمان چه بوده و به سر بیماران جه می آمده آیا بیماران بهبود می یافتند یا نه ؟ اطلاعات درستی نداریم ولی آنچه مسلم است این است كه اگر بیماران در منازل یا خانواده های می ماندند به طناب و زنجیر بسته می شدند به طوری كه بعضی از آنها زنجیر ها را پاره می كردند و از خانواده فرار ،در غار ،جنگلها زندگی می كردند واز پوست و برگ درختان تغذیه می كردند ، به صورت دیو ،اجنه مزاحم رهگذاران می شدند و هر كس آنها را می كشت مسئولیتی نداشت مسئولیتی نداشت . بیماران روانی خفیف به صورت فقراءولگردان در كوچه و بازار وسیله خنده ی مردم و تمسخر بچه ها و آلت دست بزرگتران می شدند . در بیمارستان بتلم لندن تا قرن 19 خوراك ،پوشاك ،و جای كافی برای بیماران وجود نداشت و بیماران را در روزهای یكشنبه در معرض دید و تماشای مردم در مقابل دریافت مختصر پول قرار می دادند و از این راه سالیانه 400 پوند انگلیسی عاید بیمارستان میشد تا كمبود بودجه را جبران نمائند در قرن 17 ارتباط جسم و روان و محل این ارتباط در سلسه اعصاب مورد بحث قرار گرفت و دكارت [9] ومالپكی ویلیس[10] و سایر ین مراكزی برای این ارتباط تعیین كرده اند . در همین قرن در سال 1602 اولین كتاب پزشكی درباره ی بیماری های روانی به نام پراكسیس مدیا توسط پزشك سوئیسی [11] نوشته شد كه در آن طبقه بندی بیماریها ی روانی مورد توجه قرار گرفته و برای بیماریها ی روانی علل ارگانیك قائل شدند . دو نفر از روانپزشكان معروف آن زمان یكی زاكیا [12] كه پدرپزشكی قانونی لقب گرفته و سالها نیز پزشك پاپ بوده است كتابی درباره ی روانپزشكی قضایی نوشته و در گزارشات او مطالب زیادی وجود دارد از جمله اینكه فقط پزشك است كه می تواند درباره یناراحتی و شرایط روانی افراد اظهار نظر نماید ،با بیمار روانی به مصاحبه بنشیند و درباره ی رفتار و اعمال بیمار قضاوت نماید . دیگری به نام توماس سید نهام [13] كه خاطر نشان كرد واكنشهای هیستریك فقط مخصوص خانمها نبوده بلكه نزد آقایان و كودكان نیز دیده می شود و به صورت همه نوع علائم مانند :تهوع ،استفراغ ،سرفه ، تشنج دردهای معده ی و روده ای و درد های مختلف بدن ممكن است تظاهر نماید . نكته ی قابل ارزش این بود كه در آن تاریخ كه همه درگیر علایم روانی شدید و جنون مالیخولیایی بودند سید نهام به ناراحتی های نورتیك اشاره كرد ولی بعد از او مسئله به فراموشی سپرده شد تا اینكه مجدداً در قرن بیستم توسط فروید به سر زبانها افتاد . در قرن هجدهم مسئله به همان طریق هفدهم ادامه یافت و مؤسسات خیریه در كشور های كاتولیك بنا به پیشنهاد كشیش ها تأسیس شد . در این مؤسسات نظرات مردم درباره ی نحوه ی نگهداری و نظریه ی پزشكان در مورد درمان متفاوت بود . در بیمارستان تبلم اختلاف بین پزشكان طوری بود كه عده ای بیماران روانی را غیر قابل علاج می دانستند و بعضی نیز روشهای مختلف درمانی به آنها توصیه و عقیده داشتند كه این بیماران بایستی درمان پزشكی شوند . در همین قرن ژرژ سوم پادشاه انگلستان كه دچار حملات مانیاك شده بود توجه پزشكان و اطرافیان را به خود معطوف داشت و توجه نه تنها به درمان ژرژ سوم بلكه به مسائل پزشكی و روانپزشكی و پرستاری بیماران روانی بیشتر شد . در اواخر قرن 18 و اوایل قرن نوزدهم نام سه نفر باید در سر لوحه ی پیشتازان و رهبران درمان اخلاقی و انسانی كه عبارتند از فلیپ پینل [14]از فرانسه،ویلیام تیوك [15] از انگلستان و ون سنتر و كیاروگی [16] از ایتالیا قرار گیرد .كیاروگی در سال 1794- 1793 سه جلد كتاب درباره ی بیماری های روانی نوشت و افتتاح بیمارستان روانی به نام بونی فازیو و گذارندن قانون برای بیماران روانی در سال 1774 از كار های او بود مورگانی [17] نیز در ایتالیا از افرادی بود كه در پیشرفت و ادامه ی درمان با روش اخلاقی سهم مهمی داشت تیوك(1819- 1732 ) به علت داشتن اعتقادات مذهبی و اینكه اگر بیمار روانی از محیط فشار آورد دور باشد بهبود می یابد در یورگ انگلستان در سال 1796 بیمارستانی برای 30 نفر افتتاح كرد و به درمان پزشكی با آزاد گذاشتن بیماران افدام كرد و چون نتایج رضایت بخشی داشت بعد از او نیز پسرش به نام ساموئل تیوك [18] روش پدر را ادامه داد و روش او الگویی برای افتتاح بیمارستان و مزاكز روانی در ایالات متحده امریكا گردید .پینل (1826-1745 ) متولد جنوب فرانسه و پزشك معروف در سال 1794 به پاریس رفت و به ریاست بیمارستان بیستر كه مربو ط به بیماران روانی مرد و حدود 200 بیمار خطرناك و غیر قابل كنترل داشت منصوب شد . پنیل از سالها قبل در باره یدرمان و نگهداری بیماران روانی به طریق انسانی نظریه های داشت . پس از منصوب شدن به این سمت اولین اقدامش آزاد گذاشتن بیماران و كنار گذاشتن تنبیه و شكنجه بود كه با استقبال اكثریت مردم آن زمان روبرو شد و در نتیجه این امر در بیمارستان سالی پتریر كه مخصوص بیماران زن بود و توسط اسكیرول [19]اداره می شد به احراز در آمد . پینل در كتابی به نام رساله ی پزشكی فلسفی در باره ی مانی با زبانی بسیار ساده و روشن و مطابق سبك پزشكی علایم بیماری های روانی را شرح داده و به چهار گروه بیماری های روانی اشاره كرد . كه عبارت بو دند از : ملاكونی یا اختلال عملی فكری و ذهنی ، مانی یا هیجان عصبی بیش از حد بدون هذیان ویا توام با هذیان ،دمانس یا جنون پیری و اختلال پدیده های فكری و بالاخره عقب ماندگی ذهنی یا محدودیت فعالیت قوای ذهنی پینل اعتقاد داشت كه این بیماریها بایستی بات دارو درمان شوند و در رساله ی خود هیجان را عادلی مستعد كننده و یا تسریع كننده در بیماریهای روانی دانسته است . به نظرمی رسد وجود این عقیده در پینل به این علت بوده است كه در مكتب روان شناسی عملی ارسطویی (یكی از مكاتب روان شناسی یونان در سالهای 322 تا 384 قبل از میلاد ) هیحان در سر لوحه ی علایم بیماری های روانی قرار داده شده بود و به عبارت دیگر ارسطو بیماری های روانی را در اثر به هم خوردن تعادل و هیجان و سلامت روان را به علت تعادل كامل هیحان می دانست
جهت دریافت فایل مقایسه سلامت روانی خانواده در بین افراد دارای شغل های دولتی و آزاد لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
برچسب ها : مقایسه سلامت روانی خانواده در بین افراد دارای شغل های دولتی و آزاد , مقایسه سلامت روانی خانواده در بین افراد , روانشناسی , تاریخچه بهداشت روانی در ایران , زیانبخشی بیمارایهای روانی در جامعه , سلامت روانی خانواده در بین افراد , مقایسه سلامت روانی خانواده , افزایش و شیوع بیماریهای روانی , طرح توجیهی مقایسه سلامت روانی خانواده در بین افراد دارای شغل های دو