آمادگیهاى لازم براى پرورش فضائل اخلاقى 1 پاك بودن محیط 2 نقش معاشران و دوستان نقش معاشران در روایات اسلامى تاثیر معاشرت در تحلیلهاى منطقى 3 تاثیر تربیتخانوادگى و وراثت در اخلاق رابطه اخلاق و تربیتخانوادگى در احادیث اسلامى 4 تاثیر علم و آگاهى در تربیت نتیجه رابطه علم» و اخلاق» در احادیث اسلامى 5 تاثیر فرهنگ جامعه د
قیمت فایل فقط 6,900 تومان
آمادگیهاى لازم براى پرورش فضائل اخلاقى
1- پاك بودن محیط
2- نقش معاشران و دوستان
نقش معاشران در روایات اسلامى
تاثیر معاشرت در تحلیلهاى منطقى
3- تاثیر تربیتخانوادگى و وراثت در اخلاق
رابطه اخلاق و تربیتخانوادگى در احادیث اسلامى
4- تاثیر علم و آگاهى در تربیت
نتیجه
رابطه <علم» و <اخلاق» در احادیث اسلامى
5- تاثیر فرهنگ جامعه در پرورش فضائل و رذائل
رابطه آداب و سنن با اخلاق در روایات اسلامى
چگونگى تاثیر <عمل» در <اخلاق» در روایات اسلامى
7- رابطه <اخلاق» و <تغذیه»
رابطه تغذیه و اخلاق در روایات اسلامى
صفات اخلاقى و اعمال اخلاقى
اضافه بر آنچه تاكنون براى پیشرفتبرنامه تهذیب اخلاق گفتهایم، امور دیگرى وجود دارد كه تاثیر بسزائى در مبارزه با رذائل اخلاقى و تقویت اصول فضائل در وجود آدمى دارد كه از جمله امور زیر را مىتوان برشمرد:
بىشك وضع محیط اجتماعى زندگى انسان اثر فوقالعادهاى در روحیات و اعمال او دارد چرا كه انسان بسیارى از صفات خود را از محیط كسب مىكند. محیطهاى پاك غالبا افراد پاك پرورش مىدهد و محیطهاى آلوده غالبا افراد آلوده.
درست است كه انسان مىتواند در محیط ناپاك، پاك زندگى كند و بعكس در محیطهاى پاك سیر ناپاكى را طى كند و به تعبیر دیگر، شرایط محیط علت تامه در خوبى و بدى افراد نیست ولى تاثیر آن را به عنوان یك عامل مهم زمینه ساز نمىتوان انكار كرد.
ممكن است كسانى قائل به جبر محیط باشند - همانگونه كه هستند - ولى ما هر چند جبر را در تمام اشكالش نفى مىكنیم اما تاثیر قوى عوامل زمینه ساز را هرگز انكار نخواهیم كرد.
با این اشاره كوتاه به قرآن باز مىگردیم و آیاتى را كه درباره تاثیر محیط در شخصیت انسان به دلالت مطابقى یا به اصطلاح التزامى سخن مىگوید، مورد بحث قرار مىدهیم:
1- والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه والذى خبث لایخرج الانكدا كذلك نصرف الآیات لقوم یشكرون (سوره اعراب، آیه58)
2- وجاوزنا ببنى اسرائیل البحر فاتوا على قوم یعكفون على اصنام لهم قالوا یا موسى اجعل لنا الها كما لهم آلهة قال انكم قوم تجهلون (سوره اعراف، آیه138)
3- وقال نوح رب لاتذر على الارض من الكافرین دیارا - انك ان تذرهم یضلوا عبادك ولایلدوا الافاجرا كفارا (سوره نوح، آیات26 و27)
4- یا عبادى الذین آمنوا ان ارضى واسعة فایاى فاعبدون (سوره عنكبوت، آیه56)
5- ان الذین توفیهم الملائكة ظالمى انفسهم قالوا فیهم كنتم قالوا كنا مستضعفین فى الارض قالوا الم تكن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئك ماویهم جهنم وساءت مصیرا (سوره نساء، آیه97)
ترجمه:
1- سرزمین پاكیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار مىروید; اما سرزمینهاى بد طینت (و شوره زار) جز گیاه ناچیز و بىارزش از آن نمىروید; این گونه آیات (خود) را براى آنها كه شكر گزارند، بیان مىكنیم.
2- و بنىاسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم (ناگاه) در راه خود به گروهى رسیدند كه اطراف بتهایشان با تواضع و خضوع گرد آمده بودند (در این هنگام بنىاسرائیل) به موسى گفتند: <تو هم براى ما معبودى قرار ده همانگونه كه آنها معبودان (و خدایانى) دارند!» گفت: <شما جمعیتى جاهل و نادان هستید!»
3- نوح گفت: <پروردگارا! هیچ یك از كافران را بر روى زمین باقى مگذار! چرا كه اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مىكنند و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآوردند!»
4- اى بندگان من كه ایمان آوردهاید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید (و در برابر فشارهاى دشمنان تسلیم نشوید!)
5- كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالى كه به خویشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: <شما در چه حالى بودید؟(و چرا با این كه مسلمان بودید، در صف كفار جاى داشتید؟!)» گفتند: <ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [ فرشتگان] گفتند: <مگر سرزمین خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنید؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدى دارند.
تفسیر و جمعبندى
در نخستین آیه تاثیر محیط در اعمال و افعال انسان به صورت لطیفى بیان شده است.
توضیح این كه: مفسران بزرگ در تفسیر این آیه بیانات گوناگونى دارند.
بعضى گفتهاند منظور این است كه آب زلال و حى همچون قطرات باران بر سرزمین دلها فرو مىریزد; دلهاى پاك آن را مىپذیرد و گلهاى زیباى معرفت و میوههاى لذتبخش تقوا و طاعت از آن مىروید در حالى كه دلهاى ناپاك و آلوده واكنش مناسبى نشان نمىدهند; پس اگر مىبینیم عكسالعمل همه در برابر دعوت پیامبر و تعلیمات اسلام یكسان نیست، این به خاطر نقص در فاعلیت فاعل، نمىباشد بلكه اشكال در قابلیت قابل است. (1)
دیگر این كه، هدف از بیان این مثال این است كه همیشه نیكیها و خوبیها را از محل مناسبش طلب كنید چرا كه تلاش و كوشش در محلهاى نامناسب چیزى جز هدر دادن نیروها محسوب نمىشود. (2)
احتمال سومى كه در تفسیر این آیه وجود دارد و مىتواند براى بحث ما مورد استفاده قرار گیرد این است كه: در این مثال انسانها به گیاهان تشبیه شدهاند و محیط زندگى آنها به زمینهاى شور و شیرین; در یك محیط آلوده، پرورش انسانهاى پاك مشكل است هر چند تعلیمات قوى و مؤثر باشد، همانگونه كه قطرات حیاتبخش باران هرگز در شوره زار سنبل نمىرویاند. به همین دلیل، براى تهذیب نفوس و تحكیم اخلاق صالح باید به اصلاح محیط اهمیت فراوان داد.
البته تفسیرهاى سه گانه بالا هیچ گونه منافات با هم ندارد; ممكن است تمثیل فوق ناظر به همه این تفسیرها باشد.
آرى! محیط اجتماعى آلوده، دشمن فضائل اخلاقى است; در حالى كه محیطهاى پاك بهترین و مناسبترین فرصت را براى تهذیب نفوس دارد.
در حدیث معروفى از پیغمبر اكرم مىخوانیم كه روزى یاران خود را مخاطب ساخته و فرمود: <ایاكم وخضراء الدمن، قیل یارسول الله ومن خضراء الدمن قال صلى الله علیه و آله: المرئة الحسناء فى منبت السوء; از گیاهان (زیبایى كه) بر مزبلهها مىروید بپرهیزید! عرض كردند اى رسولخدا! گیاهان زیبایى كه بر مزبلهها مىروید اشاره به چه كسى است; فرمود: زن زیبایى كه در خانواده (و محیط) بد پرورش یافته!» (3)
این تشبیه بسیار گویا مىتواند اشاره به تاثیر محیط خوب و بد در شخصیت انسان باشد و یا اشاره به مساله وراثتبه عنوان یك وسیله زمینهساز و یا هر دو.
در آیهدوم سخن از قوم بنىاسرائیل است كه سالها تحت تعلیمات روحانى و معنوى موسى علیه السلام در زمینه توحید و سایر اصول دین قرار داشتند و معجزات مهم الهى را همچون شكافته شدن دریا و نجات از چنگال فرعونیان، بطور خارقالعاده با چشم خود دیدند; اما همین كه در مسیر خود به سوى شام و سرزمینهاى مقدس، با گروهى بتپرستبرخورد كردند، چنان تحت تاثیر این محیط ناسالم قرار گرفتند كه صدا زدند: <یا موسى اجعل لنا الها كما لهم آلهة; اى موسى براى ما بتى قرار بده همانگونه كه آنها داراى معبودان و بتها هستند! »
موسى از این سخن بسیار متعجب و خشمگین شد و گفت: <به یقین شما جمعیتى جاهل و نادان هستید! (قال انكم قوم تجهلون)
سپس بخشى از مفاسد بتپرستى را براى آنها شرح داد.
و عجب آن كه بنىاسرائیل بعد از توضیحات صریح موسى علیه السلام نیز اثر منفى آن محیط مسموم در آنها باقى بود، بطورى كه سامرى توانست از غیبت چند روزه موسى علیه السلام استفاده كند و بت طلائى خود را بسازد و اكثریت آن گروه نادان را به دنبال خود بكشاند و از توحید به شرك و بتپرستى ببرد.
این موضوع بخوبى نشان مىدهد كه محیطهاى ناسالم تا چه حد مىتواند در مسائل اخلاقى و حتى عقیدتى اثر بگذارد; شك نیست كه بنىاسرائیل پیش از مشاهده این گروه بتپرست، زمینه فكرى مساعدى در اثر زندگى مداوم در میان مصریان بتپرست، براى این موضوع داشتند ولى مشاهده آن صحنه تازه به منزله جرقهاى بود كه زمینههاى قبلى را فعال كرد; و به هر حال، همه اینها دلیل بر تاثیر محیط در افكار و عقائد انسان است.
در سومین آیه كه از زبان حضرت نوح به هنگام نفرین بر قوم بتپرست مىباشد، شاهد و گواه دیگرى بر تاثیر محیط در اخلاق و عقائد انسان است.
نوح، نفرین خود را درباره نابودى آن قوم كافر با این جمله تكمیل كرد، و در واقع نفرین خود را مستدل كرد; عرض كرد: <خداوندا اگر آنها را زنده بگذارى، بندگانت را گمراه و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآید! (انك ان تذرهم یضلوا عبادك ولایلدوا الا فاجرا كفارا)
هم نسل امروز آنها كافر و منحرف است و هم نسلهاى آینده كه در این محیط پرورش مىیابد، آلوده مىشوند.
در چهارمین و پنجمین آیه، سخن از لزوم هجرت از محیطهاى آلوده است; در چهارمین آیه خداوند بندگان با ایمان خود را مخاطب ساخته و مىگوید: <زمین من گسترده است تنها مرا بپرستید (تسلیم فشار دشمن نشوید و در محیط آلوده نمانید) (یا عبادى الذین آمنوا ان ارضى واسعة فایاى فاعبدون)
و در پنجمین آیه، به كسانى كه ایمان آوردهاند و هجرت نكردهاند هشدار مىدهد و مىگوید عذر آنها در پیشگاه خداوند پذیرفته نیست; مضمون آیه چنین است: <كسانى كه فرشتگان قبض ارواح، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خود ستم كرده بودند; به آنها گفتند شما در چه حالى بودید (و چرا با اینكه مسلمان بودید در صف كفار جاى داشتید) آنها در پاسخ گفتند ما در زمین خود تحت فشار بودیم فرشتگان گفتند مگر سرزمین خداوند پهناور نبود چرا هجرت نكردید آنها (عذرى نداشتند و به عذاب الهى گرفتار شدند) جایگاهشان جهنم و سرانجام بدى دارند (ان الذین توفیهم الملائكة ظالمى انفسهم قالوا فیهم كنتم قالوا كنا مستضعفین فى الارض قالوا الم تكن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئك ماویهم جهنم وساءت مصیرا)
اصولا مساله هجرت كه از اساسىترین مسائل در اسلام است تا آنجا كه تاریخ اسلام بر پایه آن بنیاد شده، فلسفههائى دارد كه یكى از مهمترین آنها فرار از محیط آلوده و نجات از تاثیرات سوء آن است.
هجرت، بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند، مخصوص آغاز اسلام نبوده بلكه در هر عصر و زمانى جارى است كه اگر مسلمانان در محیطهاى آلوده به شرك و كفر و فساد باشند و عقائد یا اخلاق آنها به خطر بیفتد، باید از آنجا مهاجرت كنند. در حدیثى از پیامبراكرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم: <من فربدینه من ارض الى ارض وان كان شبرا من الارض استوجب الجنة وكان رفیق محمد صلى الله علیه و آله وابراهیم علیه السلام ; كسى كه براى حفظ آئین خود از سرزمینى به سرزمین دیگر - اگر چه به اندازه یك وجب فاصله داشته باشد - مهاجرت كند، مستحق بهشت مىگردد و همنشین محمد صلى الله علیه و آله و ابراهیم علیه السلام (دو پیامبر بزرگ مهاجر) خواهدبود! (4)
تكیه بر مقدار شبر (مقدار یك وجب) دلیل بر اهمیت فوقالعاده این مساله است كه به هر مقدار و در هر عصر و زمان مهاجرت انجام گیرد، هماهنگى با پیامبراسلام صلى الله علیه و آله و ابراهیم علیه السلام حاصل خواهد شد.
كوتاه سخن این كه، در هر عصر و زمان، محیط در ساختن شخصیت و اخلاق انسانها مؤثر بوده است و پاكى و یا ناپاكى محیط، عامل تعیین كنندهاى محسوب مىشود; هر چند مساله، جنبه جبرى ندارد. بنابراین، براى پاكسازى اخلاق و پرورش ملكات فاضله، یكى از مهمترین امورى كه باید مورد توجه قرار گیرد، مساله پاكسازى محیط است.
و اگر محیط به قدرى آلوده باشد كه نتوان آن را پاك كرد، باید از چنین محیطى مهاجرت نمود.
آیا هنگامى كه حیات مادى انسان در یك محیط به خاطر آلودگى به خطر بیفتد، از آن جا هجرت نمىكند؟ پس چرا هنگامى كه حیات معنوى و اخلاقى او كه از حیات مادى ارزشمندتر استبه خطر افتد، به عذر این كه این جا زادگاه من است، تن به انواع آلودگیهاى خود و خانواده و فرزندانش بدهد و مهاجرت نكند!
بر تمام علماى اخلاق لازم است كه براى پرورش فضائل اخلاقى برنامههاى مؤثرى براى پاكسازى محیط بیندیشند; چرا كه بدون آن، كوششهاى فردى و موضعى كم اثر خواهد بود.
موضوع دیگرى كه تاثیر عمیق آن به تجربه ثابتشده و همه علماى اخلاق و تعلیم و تربیت اتفاق نظر دارند، مساله معاشرت و دوستى است. غالبا دوستان و معاشران ناباب و آلوده سبب آلودگى افراد پاك شدهاند; عكس آن نیز صادق است، زیرا بسیارى از افراد پاك و قوىالاراده توانستهاند بعضى از معاشران ناباب را به پاكى و تقوا دعوت كنند. با این اشاره به قرآن باز مىگردیم و اشاراتى را كه قرآن به این مساله دارد با هم مىشنویم:
1- ومن یعش عن ذكر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین - وانهم لیصدونهم عن السبیل ویحسبون انهم مهتدون - حتى اذا جاءنا قال یالیتبینى وبینك بعد المشرقین فبئس القرین. (5)
2- قال قائل منهم انى كان لى قرین - یقول اءنك لمن المصدقین - اءذامتنا وكنا ترابا وعظاما اءنالمدینون - قال هل انتم مطلعون - فاطلع فراه فى سواء الجحیم - قال تالله ان كدت لتردین - ولولا نعمة ربى لكنت من المحضرین. (6)
3- ویوم یع-ض الظالم على یدیه ی-قول یال-یتنى ات-خذت مع الرسول سبیلا - یا ویلتى لیتنى لم اتخذ فلانا خلیلا - لقد اضلنى عن الذكر بعد اذجآءنى وكان الشیطان للانسان خذولا. (7)
ترجمه:
1- و هر كس از یاد خدا روى گردان شود شیطان را به سراغ او مىفرستیم پس همواره قرین اوست - و آنها [ شیاطین] این گروه را از یاد خدا باز مىدارند در حالى كه گمان مىكنند هدایتیافتگان حقیقى آنها هستند! - تا زمانى كه (در قیامت) نزد ما حاضر شود مىگوید: اى كاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود; چه بد همنشینى بودى!
2- كسى از آنها مىگوید: <من همنشینى داشتم - كه پیوسته مىگفت آیا (به راستى) تو این سخن را باور كردهاى - كه وقتى ما مردیم و به خاك و استخوان مبدل شدیم، (بار دیگر) زنده مىشویم و جزا داده خواهیم شد؟! - (سپس) مىگوید آیا شما مىتوانید از او خبرى بگیرید؟ - اینجاست كه نگاهى مىكند، ناگهان او را در میان دوزخ مىبیند - مىگوید: به خدا سوگند نزدیك بود مرا (نیز) به هلاكتبكشانى! - و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نیز از احضار شدگان (در دوزخ) بودم!
3- و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دستخود را (از شدت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: <اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! - اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوستخود انتخاب نكرده بودم! - او مرا از یاد آورى (حق) گمراه ساختبعد از آن كه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوار كننده انسان بوده است!
تفسیر و جمعبندى
نخستین آیات كه در بالا آمد گرچه درباره همنشینى شیطان با غافلان از یاد خداست، ولى تاثیر همنشین بد در اخلاقیات و در سرنوشت هر انسانى روشن مىسازد.
نخست مىفرماید: <هر كس از یاد خدا روى گردان شود شیطان را بر او مسلط مىسازیم كه همواره قرین و همنشین او باشد! (ومن یعش عن ذكر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین) (8)
سپس نقش این قرین سوء (همنشین بد) را چنین بیان مىكند كه آنها، یعنى شیاطین، راه هدایت و حركتبه سوى خداوند را به روى آنها مىبندد و آنها را از رسیدن به این هدف مقدس باز مىدارد و غمانگیزتر، این كه در عین گمراهى گمان مىكنند كه هدایتیافتهاند! (وانهم لیصدونهم عن السبیل ویحسبون انهم مهتدون)!
سپس به نتیجه آن پرداخته و مىگوید: روز قیامت كه همه در محضر الهى حاضر مىشوند و پردهها كنار مىرود و حقایق فاش مىشود، این انسان گمراه خطاب به دوست اغواگر شیطانش كرده، مىگوید اى كاش فاصله میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه همنشین بدى هستى! (حتى اذا جاءنا قال یال-یتب-ینى وبین-ك بع-دالمشرقین فبئس القرین)
از این تعبیرات بخوبى استفاده مىشود كه همنشین بد مىتواند انسان را بكلى از راه خدا منحرف سازد; پایههاى اخلاق را بر روى او ویران كند و واقعیتها را چنان دگرگون نشان دهد كه انسان در عین گمراهى خود را در زمره هدایتیافتگان ببیند; و به یقین در چنین حالى امكان هدایت و بازگشتبه صراط مستقیم غیر ممكن است; و زمانى بیدار مىشود و به هوش مىآید كه راه برگشتبكلى بسته شده; حتى از تعبیر آیه استفاده مىشود كه این همنشینان بد در آن زندگى ابدى نیز با او هستند و چه دردآور است كه انسان كسى را كه مایه بدبختى او شده همیشه در برابر خود ببیند و به او گفته شود بیهوده آرزوى جدا شدن از او را مكن شما با هم سرنوشت مشتركى دارید! (ولن ینفعكم الیوم اذ ظلمتم انكم فىالعذاب مشتركون). (9)
شبیه آیات فوق، آیه25 سوره فصلت مىباشد كه مىگوید: <وقیضنا لهم قرنآء فزینوا لهم ما بین ایدیهم وما خلفهم وحق علیهم القول فىامم قدخلت من قبلهم من الجن والانس انهم كانوا خاسرین; ما براى آنها همنشینانى (زشتسیرت) قرار دادیم كه زشتیها را از پیش رو و پشتسر آنها در نظرشان جلوه دادند; و فرمان الهى درباره آنان تحقق یافت و به سرنوشت اقوام گمراهى از جن و انس كه قبل از آنها بودند گرفتار شدند; آنها مسلما زیانكار بودند!»
در بخش دوم از این آیات، از كسانى سخن مىگوید كه همنشین بدى داشتند كه پیوسته در گمراهى آنها مىكوشیدند ولى آنها به لطف و رحمت الهى و با تلاش و كوشش توانستهاند خود را از چنگال وسوسه آنها رهائى بخشند در حالى كه تا لب پرتگاه پیش رفته بودند; در اینجا نیز سخن از تاثیر فوقالعاده همنشین بد در شكلگیرى عقائد و اخلاق انسان است ولى در عین حال چنان نیست كه انسان مجبور باشد و نتواند با تلاش و كوشش، خویشتن را نجات دهد; مىفرماید: در روز قیامتبعضى از بهشتیان به بعضى دیگر مىگوید من در دنیا همنشینى داشتم كه پیوسته به من مىگفت آیا به راستى تو این سخن را باور كردهاى كه وقتى ما مردیم و خاك شدیم و استخوان پوسیده شدیم، بار دیگر زنده مىشویم و به جزاى اعمال خود مىرسیم (ولى من به فضل الهى تسلیم وسوسههاى او نشدم و در ایمان خود ثابت قدم ماندم!)
(فاقبل بعضهم على بعض یتسآءلون - قال قائل منهم انى كان لى قرین - یقول ءانك لمن المصدقین - ءاذامتنا وكنا ترابا وعظاما ءانالمدینون) (10)
در این هنگام او به فكر همنشین نااهل قدیمى خود مىافتد و به جستجو برمىخیزد و از همان اوج بهشت نگاهى به سوى دوزخ مىافكند و ناگهان او را در وسط جهنم مىبیند (فاطلع فراه فى سوآء الحجیم)
به او مىگوید به خدا سوگند نزدیك بود مرا نیز به هلاكتبكشانى و همچون خودت بدبخت كنى و اگر لطف الهى و نعمت پروردگارم شامل حال من نبود من نیز امروز در آتش دوزخ احضار مىشدم (قال تالله ان كدت لتردین ولولا نعمت ربى لكنت من المحضرین).
مجموع این آیات بخوبى نشان مىدهد كه همنشین بد، انسان را تا لب پرتگاه دوزخ مىبرد و اگر ایمان قوى و تقوا و لطف پروردگار نباشد در آن پرتگاه سقوط مىكند!
در سومین بخش از آیات مورد بحث، سخن از تاسف و تاثر عمیق ستمگران در قیامت است كه از انتخاب دوستان ناباب تاسف مىخورند; چرا كه عامل اصلى بدبختى خود را در رفاقتبا آنان مىبینند; مىفرماید: و (به خاطر آور) روزى را كه ظالم دستخویش را از (شدت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: اى كاش (با رسولخدا) راهى برگزیده بودم! اى واى بر من! كاش فلان (شخص گمراه) را دوستخود انتخاب نكرده بودم! او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساختبعد از آن كه (یاد حق) به سراغ من آمده بود! و شیطان همیشه خوار كننده انسان بوده است! (ویوم یعض الظالم على یدیه یقول یالیتنى اتخذت مع الرسول سبیلا - یا ویلتى لیتنى لم اتخذ فلانا خلیلا - لقد اضلنى عن الذكر بعد اذجآءنى وكان الشیطان للانسان خذولا)
به این ترتیب، ستمگران در قیامت، نخست از ترك رابطه با پیامبر شدیدا اظهار تاسف مىكنند، و سپس از ایجاد رابطه با افراد آلوده و فاسد; و بعد با صراحت، عامل اصلى گمراهى خود را همین دوستان منحرف و آلوده معرفى مىكنند! و حتى تاثیر آنها را بالاتر از تاثیر پیامهاى الهى (البته در بیمار دلان) مىشمرند; و از تعبیر آخرین آیه، استفاده مىشود كه دوستان بد جزء لشكر شیطانند; و یا به تعبیر دیگر، از شیاطین انس محسوب مىشوند.
جهت دریافت فایل آمادگیهاى لازم براى پرورش فضائل اخلاقى لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 6,900 تومان
برچسب ها : آمادگیهاى لازم براى پرورش فضائل اخلاقى , دانلود آمادگیهاى لازم براى پرورش فضائل اخلاقى , فضائل اخلاقى , پرورش فضائل اخلاقى , نقش معاشران و دوستان , اقتصاد , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه