به تازگی شاهد افزایش پدیده نه چندان جدید خشونت زنان علیه مردان می باشیم آن امر به صور مختلف آزار و اذیت در قالبهای فیزیكی یا اجتماعی میباشداین تحقیق در نظر داردعل وعوامل به وجود آمدن این پدیده ضد ارزش را به چه صورت فیزیكی مانند همسركشی آزار و اذیت در دوران عقد و یا بعد از آن طلاق و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با مراجعه به روزنامه های كثیر الا
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
بررسی و شناخت خشونتهای زنان علیه مردان،گزارش شده در روزنامه های كشور
به تازگی شاهد افزایش پدیده نه چندان جدید خشونت زنان علیه مردان می باشیم. آن امر به صور مختلف آزار و اذیت در قالبهای فیزیكی یا اجتماعی میباشد.این تحقیق در نظر داردعل وعوامل به وجود آمدن این پدیده ضد ارزش را به چه صورت فیزیكی مانند همسركشی آزار و اذیت در دوران عقد و یا بعد از آن طلاق و . مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با مراجعه به روزنامه های كثیر الانتشار مانند كیهان اطلاعت همشهری و جام جم موارد درج شده را باتوجه به نظریه كارشناسان و مقالات مربوطه مورد كنكاش قرار دهد و همچنین پیامدها و آثارسوئی را كه این امر (خشونت) در جامعه بر جا می گذاد را بررسی نماید.
تاریخچه مطالعاتی[1]
«یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوان اكرمكم عند الله اتقیكم آن الله علیم خبیر»
هان ای مردم همانا شما ا زیك مرد وزن آفریدیم و شما را به هیئت اقوام و قبائی در آوردیم تا با یكدیگر انس و آشنای یابید بی گمان گرامی ترین شما د رنزد خداوند پرهیزگاران شماست به خداوند دانای آگاه است.[2]
آئین مقدس اسلام به عنوان كاملترین دین وجامع ترین شریعت همواره بر این نكته تأكید میكند كه جامعه انسانی از زن و مرد تركیب یافته است و زن ومرد از یك گوهر خلق شده اند بر اساس تعالیم عالیه اسلامی هیچ یك از «مردبودن» و «زن بودن» مایه شرافت برتری ویا افتخار نیست و برتری نزد خداوند تنها بر اساس تقوا می باشد.
اسلام خشونت علیه زنان را به هر شكل نمی پسندد ابعاد فقهی خشونت علیه زنان رابه غلط جزئی از فرهنگ اسلامی شد و آزار مربوطه به آن واقعاً نگران كننده است و متأسفانه آما رخشونت علیه زنان در جوامع سنتی بسیار شدیدتر و محسوستر از دریافت میشود.
در جوامع امروز شاهد پدیده خشونت زنان علیه مردان می باشیم كه با توجه به پایگاههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی زنان در جامعه به صور مختلف قابل رویت می باشد.
اولین خشونت در جامعه انسانی را شاید كشته شدن هابیل به دست برادر خود قابیل دانست. و در طی عصرها و قرنها د ر تمدن ها گوناگون پدیده خشونت با توجه به فرهنگها و شرایط زمان خاص آن زمان به صور مختلف دیده میشود در مصر باستان شكنجه بردگان به وسیلة فراعنه و حمل و نقل سنگها وزین توسط بردگان در زیر شلاقهای سربازان فراعنه كه برای ساختن اهرام و قصرهای آنان بكار می رفت در چین قدیم كشته شدن مردمی رابه عنوان كارگر برای ساختن دیوار چین به بیگاری كشیده شده بودند و تاریخ گواه این مسئله است كه اجساد بسیاری از آنان در لا به لای دیوار مدفون شده است ودر ایران باستان شكنجه و ضرب و شتم مردمان در سلسله های مختلف پادشاهی برای كامروایی پادشاهان و وابسته گان آنها نمونه هایی ماندگار در تاریخ میباشد زنان با توجه به فیزیك جسمانی و قدت بدن ضعیفی را دارا میباشند دوچندان مورد ظلم و تعدی ظالمان قرار گرفته اند در جوامع امروزی نیز شاهد تنوع این خشونتها علیه زنان می باشیم یك از این نمونه ها «خشونت خانگی میباشد خانه را غالباً به عنوان پناهگاه امنیت و خوشبختی تصور میشود اما خشونت خانگی بخشی از تجربه بسیاری از زنان است. خشونت خانگی بلای اجتماعی جدیدی نیست در سده های میانه و اوایل صنعتی شدن خشونت نسبت به زنان یك جنبه متداول ازدواج بود تا اواخر قرن 19 هیچ قانونی در انگلستان وجود نداشت كه مانع از آن شود كه مرد همسرش را مورد آزار جنسی قرار دهد به استثنای آسیب جدی یا قتل. زنان اكنون از حمایت قانونی بیشتری برخورد دارند با این همه هنوز این گونه خشونت بسیار رایج است خشونت علیه زنان درخانه گاهی بسیار جزئی تصور میشود اما شواهد و مدارك از پناهگاههای زنان مضروب شد خلاف آن را نشان میدهد.»[3]
نمونه دیگری از این مورد آزار جنسی است كه در محیط كار آسان تر اجرا می گردد آزار جنسی در محل كار می تواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواسته های جنسی تعریف میشود.[4]
اما خشونت فقط مختص به خشونت مردان علیه زنان نمی باشد بلكه عكس این قضیه نیز در جوامع امروزی به وفور یافت میشود. حمید رضا عزیزی در مقاله ای جرائم دخترانه (زنانه) را به 3 قسمت تقسیم میكند: 1- زنان همه انواع بزهكاری را مرتكب میشوند 2- احساس فشار و هراس از داغ «بزهكاری» برای زنان كاملاً جدی است 3- زنان 2 برابر منحرف تلقی میشوند یكی بخاطر زیر پا گذاشتن قوانین اجتماعی و دیگر به سبب «غیرزنانه» و «غیرطبیعی» بودن كاری كه انجام داده اند. زیرا برخلاف قواعد رفتار زنانه دست به عمل خلاف زده اند. باید در مورد این فرض كه خشونت منحصرا از ویژگی های تبهكاران مرد است محتاط باشیم.[5] زنان ممكن است خیلی كمتر از مردان در جرایم شركت كنند اما همیشه از شركت در ماجراهای خشن بازداشته نمیشوند. بنابراین چرا میزان جرایم و خشونت های زنان كمتر از مردان است. بدیهی است برخی از «جرایم زنانه» بخصوص مانند فحشا وجود دارد كه به خاطر آن زنان محكوم میشوند حال آن كه در بسیاری نقاط دنیا مشتریان مرد آن محكوم نمیشوند.
در حالی كه خشونت علیه زنان به عنوان شرم آورترین مورد نقض حقوق بشر یك جرم بین المللی به شمار میآید هنوز بسیاری از زنان قربانی آن میشوند. در گیری های جنگ ها، تجاوزهای جنسی، آبستن های اجباری به منظور پاكسازی نژادی و قومی، برخوردار نبودن از آموزش ، ترجیح فرزند پسر بر دختر، خشونت علیه عروسان جوان، ازدواج زودرس و بدتر از همه خشونت های فیزیكی، جسمانی روانی، اجتماعی در نقاط مختلف جهان و … نمادها و ارگان های حقوق بشر را نگران كرده است. این در حالی است كه مرتكبان این خشونت ها از پاسخگویی در امان هستند و هیچ محكمه ای آنان را به محاكمه نمی كشاند. از سوی دیگر نه تنها این، نابرابری ها از زندگی زنان ما نیز رخت بر نبسته است بلكه آمارها و گزارش های تكان دهنده نشان از نقض حقوق آشكار آنان دارد. كافی است نگاهی به آمارهای غیررسمی و گزارش های رسیده از ایلام و بلوچستان و جنوب و مشرق و … بیندازیم تا ببینیم در مناطق محروم كشور حتی شهرهای بزرگ چه بر سر زنان كه از كم ترین حقوق خود بی خبرند میآید.
مردانه بودن جرایم مردان به علت تفاوت در اجتماعی شدن است. بیشتر فعالیت ها و اشتغالات مردان نسبت به زنان غیر خانگی است. با این كه روند مشاركت زنان در فعالیت های اجتماعی حضور آنها در عرصه عمومی، اشتغال زنان فعالیت های آموزشی و دانشگاهی و … روز به روز بیشتر میشود و با این حال اكثر آنها بخش بسیار زیادتر از زندگی خود را در محیط های خانوادگی می گذرانند.
به گفته آنتونهی گیدنز اكنون كه به تدریج تقسیمات جنسی از گذشته كم رنگ تر میشوند به سختی میتوان با قاطعیت گفت كه آیا میزان جرایم و الگوهای جرایم زنان شبیه مردان میشود یا نه.
شكلیدی اسمیت در سال 1978 در چارچوب نظریه «انگ زنی» پژوهش هایی درباره جرایم و خشونتهای زنانه انجام داد و از تحلیل گزارش های دادگاهها دریافت كه دختران بیشتر به این عنوان كه باید سرپرستی و حمایت قرار گیرند به دادگاه كشانده میشوند نه این كه به جرمی متهم شده باشند یكی دیگر از یافته های او این بو دكه دخترها ظاهراً یا سازگارند یا بسیار خلافكار او می گوید، والدین، معلمان و دختران دیگر هم صدا با هم به دختر خلافكار انگ می زنند كه خلاف عرف زنانه عمل میكند و رفتار او را باید تقبیح كرد. اما انگ رفتار غیر زنانه باعث می شد كه این دختران با رفتاری پرخاشجویانه واكنش نشان دهند و همچنان درمیان همسالان خود محبوب می ماند با این حال دختران خلافكار با طردشدگی رو به رو بودند این طرد شدگی به خاطر زیر پا گذاشتن قانون و طرد زنانگی بود. دختران قانون شكن وقتی انگ می خوردند، از همسالان عادی خود جدا می افتادند دختران دیگر ارتباط با دختران خلافكار منع می شدند و همین دخترها را بیش از پیش به دارودسته های خلافكار وابسته می كرد. انگ خوردن این دختران سبب میشد به سوی شكلهای افراطی تر به بزهكاری كشیده شوند به گفته اسمیت نتیجه نگرشهای حمایتی ناظران مددكاران اجتماعی و یا سایر عاملان اجرایی نیز چیزی جز همان انگ زدن به رفتار تحت عنوان «هرجایی» یا «هرزه» نبود.
همچنین در زونامه جام جم در مورخه 12 مرداد 82 در مقاله ای تحت عنوان «طغیان علیه آرامش زنانه» علل افزایش خشونت در جامعه دختران و زنان را بررسی میكند. دراین مقاله آمده است:
از نظر جامعه شناسی به رفتارهایی كه از هنجارهای جامعه تبعیت نكنند و میل به خشونت داشته باشند رفتارهای پرخاشگرانه گفته میشود. این رفتارها میتوانند خشونت های زبان و فیزیكی را در خود داشته باشند و جامعه را متحمل زیانهای بسیاری می كنند. رفتارهای خشونت آمیزی كه امروز وقتی از دختران سر می زند از سوی جامعه طرد میشود از سوی پسران در نظر جامعه بسیار عادی و متناسب با خوی پسرانه است.
در این مقاله از قول یك جامعه شناس این چنین بیان میكند: نقش كلیدی رسانه ها در تغییررفتار افراد مهم می باشد به طوری كه نوجوان بر آنچه در فیلمها می بیند بسنده میكند شاید هم این فیلمها را در كنار خانواده ببیند و افراد خانواده ناخودآگاه دختری را كه در فیلم رفتارهای پسرانه از خود بروز میدهد تحسین كنند به همین دلیل است كه چاقو و وسایل جنایی كه سالهاست در مدارس پیدا میشوند اكنون در میان دختران یافت میشوند.
جامعه شناسان علاوه بر مسائل روانشناختی عوامل محیطی ساختاری و مدیریتی را نیز در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر می دانند. گذر از جامعه سنتی به سوی جامعه مدرن تضادهایی كه فرد در این شرایط با آنها درگیر میشود میتواند به عنوان دلیل كلی روند رفتارهای پرخاشگرانه و بسیاری از آسیبهای اجتماعی مطرح باشد دكتر توسلی در مقاله فوق می افزاید: سن ازدواج دختر ایرانی تقریبا شبیه اروپا شده است از سوی دیگر دختران تحصیلات خود را تا سطوح بالا ادامه می دهند و مشكلات زندگی به گونه ای است كه دیگر فكر ازدواج را از سر بیرون می كنند به این ترتیب برخی مشكلات و مسائل كه می توانست با شكل گیری خانواه خود به خود حل شود به بیرون پرتاب میشود و اشكال تازه ای از واكنش و نافرمانی ها را پدید میآورد. او می افزاید: در جوامع دیگر اگر ازدواج كمتر شده گره هایی روانشناختی افراد از راههای دیگری باز میشود ولی ما از یك طرف می خواهیم در یك جامعه سنتی زندگی كنیم و از سوی دیگر زن را به مرحله پیشرفته ای از كار و زندگی اجتماعی سوق دهیم.
این جامعه شناس ادامه میدهد وقتی این آزادیها از طریق فیلمها و رسانه ها به نسل جوان نشان داده میشود و از سوی دیگر امكانات و وسایل گذران اوقات فراغت نسل جوان فراهم نمیشود و چشم انداز شغلی و روشنی برای آینده آنها وجود ندارد این فشارها خود به خود منجر به بروز رفتارهای پرخاشگرانه بخصوص در زنان میشود.
یكی دیگر از مواردی كه اینجانب لازم می بینیم ذكر نمایم تحریك زنان توسط رفتار مردان در طی زندگی زناشویی است. میرشریفی در طی تحقیقی كه در شماره 2284-17- تیر روزنامه اطلاعات انجام داده بیان نمود كه مردان بیشترین تقصیر را در بروز اختلافات زناشویی و كمترین علاقه را برای حل آن دارند بدین ترتیب مردان با رفتارهای آزارده خود باعث بروز زمینه های خشونت در زنان شده و بدون این كه بخواهند مشكل را حل نمایند به رفتارهای ضد ارزش خود ادامه می دهند.
بیان مسئله[6]
بسیاری از معضلات و آسیبهای اجتماعی كه در عرف جامعه به تابو تبدیل شده اند درصورت بازگو نشدن میتوانند جامعه را درگیر آسیبهای عمیق اما ناپیدا كنند بنابراین این تابو بایدشكسته شود و جامعه بدون تعصب یا پرده پوشی و با بهره گیری ازنظر كارشناس و متخصصان به درمان و چاره اندیشی منطقی این معضلات بپردازد ریشه آسیبهای اجتماعی و متزلزل شدن پایه های اخلاق در خانواده است و برای حل معضلات اجتماعی ابتدا باید علت فروپاشی اخلاق را در نهاد خانواده ریشه یابی كرد.
مساله زن همواره با قدرت همراه بوده است زنان همواره در به قدرت رسیدن مردان و در تحكیم حكومت آنها نقش داشته اند. هر گونه تغییر در ساختار مناسبات خانواده میتواند اریكه قدرت مردان را بر هم زند زنان در عین حال نمایندگان و نگهبانان هویت و خصائل ملی هم بوده اند و همینطور نشانگر میزان پایبندی مردان به سنت ها و مذهب به عنوان یكی از پایه های اساسی سنت ظاهر و رفتار اجتماعی زنان تابلویی است كه با آن ارزشهای مردانه نشان داده میشود.
بررسی دیدگاههای روشنفكران ایران یادآور این واقعیت تلخ است كه مرد روشنفكر ایرانی چه مذهبی و چه لائیك هیگچاه به درستی و جدیت به طرح پرسشهای اساسی درباره چگونگی وضعیت زنان و علل آن نپراخته اند و آن را موضوع اندیشه قرار نداده اند. دلیل آن هم عوامل مختلفی را در بر میگیرد عللی كه ریشه در عمیق ترین سنت های ما دارد.
توجه به حقوق زنان همواره در میان شعارهای اولیه همه گروههای سیاسی و فعالین اجتماعی بوده است اما اگر این شعارها تحقق نیافته اند فقط به دلیل شرایط سیاسی نبوده است طرح شعارهای سیاسی هیچكدام منافع شخصی و خصوصی گروه طرح كنند را به خطر نمی اندازد. اما عرصه زنان عرصه باورهایی ارزش گذاری شده است و بدین جهت تیر حمله نه فقط قوانین اجتماعی كه ذهنیات افراد را هم مورد تهاجم قرار میدهد به طور مثال خشونت زدایی یكی از اركان جامعه مدنی است ولی چگونه میشود از خشونت زدایی در سطح اجتماعی حرف زد بی آنكه خشونت در خانواده را بادیدی انتقادی نگاه نكرد و برای رفع آن تلاش ننمود. این امر خود مستلزم روانكاوی دقیقی از مردان و زنان در این كانون است و این آغازی است كه با خوشبینی میتوان گفت در نسل های دور به تغییراتی بینجامد.
جهت دریافت فایل بررسی و شناخت خشونتهای زنان علیه مردان،گزارش شده در روزنامه های كشور لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
برچسب ها : بررسی و شناخت خشونتهای زنان علیه مردان،گزارش شده در روزنامه های كشور , خشونتهای زنان علیه مردان , خشونتهای زنان , دانلود بررسی و شناخت خشونتهای زنان علیه مردان،گزارش شده در روزنامه های كشور , , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه