مقدمه طلاق یكی از بحران های موقعیتی است كه در بسیاری از موارد،بهداشت روانی خانواده راخدشه دار می سازددر دنیای كنونی وقوع طلاق بقدری شایع است كه گاهی امری عادی تلقیمی شودبا وجود آن كه آمارطلاق روز به روز رو به فزونی است،هنوز برای والدین و كودكان حادثه غم انگیز و تنش زائی محسوب می شودتاثیر ویرانگر طلاق در كودكان،خصوصاً كودكان پیش مدرسه و كودكان مدری
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
طلاق
مقدمه طلاق یكی از بحران های موقعیتی است كه در بسیاری از موارد،بهداشت روانی خانواده راخدشه دار می سازد.در دنیای كنونی وقوع طلاق بقدری شایع است كه گاهی امری عادی تلقیمی شود.با وجود آن كه آمارطلاق روز به روز رو به فزونی است،هنوز برای والدین و كودكان حادثه غم انگیز و تنش زائی محسوب می شود.تاثیر ویرانگر طلاق در كودكان،خصوصاً كودكان پیش مدرسه و كودكان مدریه،بیش از سایر گروههای سنی است.بر اساس جدول كدی نگتون روی داد طلاق از نظر تنش زائی برای كودكان پیش مدرسه نمره 78 و برای كودكان مدرسه نمره 73 را به خود اختصاص داده است.طلاق مشكلات فراوانی را برای فرزندان بوجود میآورد كه در این میان عوارض عاطفی،اجتماعی و روانی آن اهمیت بیشتری دارد. روش كار: در این مطالعه 150 دانش آموز از خانواده های طلاق و 150 دانش آموز از خانواده غیرمطلقه(از مدارس نواحی جنوب تهران)بعنوان واحدهای مورد پژوهش انتخاب شدند.جهت كنترلبرخی از متغیرهای مداخله گر در انتخاب دانش آموزان گروه،نظر همگونی از نظر سن،جنس ،تعداد و رتبه فرزند،شغل و تحصیلات والدین رعایت شد.گردآوری داده ها باا ستفاده از سئوالات افسردگی ،پرخاشگری و اضطراب SCL90 و به شكل مصاحبه با دانش أموزان دو گروه انجام شد. نتایج: نتایج یافته ها نشان داد مشكل افسردگی (6/10% در برابر3/1%،001/0P) پرخاشگری (16%در برابر 001/0P) و اضطراب (26% در برابر 14% 005/0P) در كودكان طلاق به طور معناداری بیش از كودكان خانواده های غیر مطلقه است.لذا برگزاری جلسات مشاوره در مراكز دادگستری با خانواده های طلاق در زمانی عواقب طلاق و برخورد مناسب در پیشگیری از این عوارض،ضروری به نظر می رسد. رابطه تأخیر در ازدواج جوانان با طلاق در ایران چالشها و تنگناها مجید کوششی عضو هیات علمی دانشگاه تهران واكنش و حساسیت جوامع انسانی در مقابل همه پدیدههای اجتماعی یكسان نیست، مثلاً حساسیت آنها در مواجهه با افزایش جمعیت به اندازه و اهمیت حساسیتی كه در مواجهه با مرگ و میرهایی همچون تلفات ناشی از سرطانها دارند، نیست. ازدواج و طلاق نیز از جمله مواردی است كه جامعه به محض اطلاع از نوسانات خیرهكننده آن، بیدرنگ واكنش نشان میدهد. عرضه و تقاضا در بازار ازدواج و نوسانات و تعادل یا عدم تعادلی كه در آن بروز میكند، همواره به عنوان یكی از پیامدهای تغییرات جمعیتی و اجتماعی مطرح بوده است. بحثی كه چند سالی است با تمامی جذابیتها و ابهامات خود، تلاش برخی محققان را برانگیخته است. با وجود آنكه هیچ اتفاق نظری در مورد وضعیت ازدواج جوانان وجود ندارد، انگشت اشاره نویسندگان، تغییرات جمعیتی دو دهه گذشته را به عنوان علل بروز مشكلاتی از این دست، نشانه رفته است. نتیجه چند پژوهش انجام شده در این مورد، انگاره "تنگنای ازدواج دختران" بوده كه مناقشات زیادی در پی داشته است. این مختصر تلاش دارد تا نگاهی اجمالی به این مناقشات بیافكند و گوشهای از واقعیات مربوط به تحولات وضعیت ازدواج را بیان كند. موضوع مهم دیگر یعنی "طلاق" نیازمند فرصت مناسب دیگری است كه چنانچه فراهم شود، مورد بحث و بررسی قرارخواهد گرفت. تأخیر در ازدواج تأخیر در ازدواج (Dilag in Marriage) پیامد مشترك تأثیرپذیری از دو دسته عوامل جمعیتی و عوامل اجتماعی است. اولی به واسطه تأثیر نرخ رشد جمعیت، مرگ و میر و مهاجرت به فرمولبندی انگاره "تنگنای ازدواج"(Marriage Squceze) و دومی با مدنظر قرار دادن تغییرات اجتماعی، ارزشها و نگرشها و به طور كلی عوامل اجتماعی كه نظام ازدواج و همسرگزینی را تعیین میكنند و تغییر میدهند، به مفهومسازی و ساختن انگارههای اجتماعی و جامعهشناختی تأخیر در ازدواج منجر شده است. ساز و كار كدام یك از این دو دسته عوامل واقعاً موجب تأخیر در ازدواج شده است؟ پاسخ این پرسش گذشته از فوایدی كه به لحاظ تئوریك و علمی در حوزه آكادمیك دارد، برای سیاستگذاری در این مورد بسیار ضروری است، چرا كه در صورت صحت وقوع تنگنای ازدواج- كه به زعم برخی محققان در دهه حاضر به ضرر جمعیت زنان بوده است، نظام اجتماعی چارهای جز واكنش از طریق چند همسری مردان ندارد، در حالیكه واكنش جامعه نسبت به تأخیر در ازدواج در اثر فشارهایی همچون فشار اقتصادی، گسترش بیكاری و دیگر عوامل اجتماعی- اقتصادی، ضرورتاً از طریق چند همسری صورت نمیگیرد و به نظر میرسد راه حلهای سادهتری نیز پیش روی خود داشته باشد. از سوی دیگر پاسخ پرسش یاد شده، مستلزم انجام مطالعات متعدد جامعه در مورد ازدواج و نظام همسر گزینی، ارزشها و نگرشها و تأثیر شرایط اقتصادی و دیگر عوامل اجتماعی است، با این حال بررسی كوتاه و نگاهی اجمالی به كیفیت و كمیت تأخیر در ازدواج و بررسی زمینههای جمعیتی و اجتماعی بروز این پدیده، میتواند زوایای مهمی از مسأله را روشن كند. نسبتهای ارائه شده در جدول (1 ) بهوضوح نشان میدهد كه از سال 1345 تا 1380 ازدواج جوانان به بالای 25 سالگی، به طور مستمر به تأخیر افتاده است. مطابق این نسبتها ازدواج دختران جوان با تأخیری به مراتب بیشتر نسبت به مردان به وقوع پیوسته است، به طوری كه نسبت دختران مجردی كه هرگز ازدواج نكردهاند از كل جمعیت آنان تا 25 سالگی از سال 1345، از حدود 13 درصد به بیش از 46 درصد در سال 1380 افزایش یافته است. به عبارت دیگر، طی این سالها بیش از 30درصد از دختران افزون بر رقم 13درصد سال 1345، ازدواج خود را به سنین بالای 25 سال به تعویق انداختهاند و این در حالی است كه نسبت پسران مجرد از سال 1345 تا 1365 كاهش داشته است. همانطور كه در جدول ملاحظه میشود، نسبت پسران مجرد از حدود 68درصد در سال 1345 به حدود 61 درصد در سال 1355 و كمتر از 58درصد در سال 1365 كاهش یافته كه این بدان معناست كه تأخیر پسران به ازدواج در سنین 25 سالگی و بالاتر در سال 1345 نسبت به دو مقطع بعد بیشتر بوده است، یعنی روندی معكوس در مقایسه با مردان. در عین تقلیل این نسبت بعد از سال 1365 نیز به گونهای چشمگیرتر از زنان به وقوع پیوسته و از حدود 58درصد در سال 1365 به حدود 72درصد در سال 1375 و حدود 74درصد در سال 1380 بالغ شده است. به نظر میرسد كه رونق اقتصادی سالهای نیمه اول دهه 1350 و به تأخیر افتادن فشارهای اقتصادی سالهای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تأثیری مهم در تعجیل پسران به ازدواج تا قبل از 25 سالگی داشته است، ضمن آنكه تأخیر بزرگی كه در ازدواج دختران در سالهای 55-1345 و 75-1365 و پس از آن به وقوع پیوسته، هم میتواند از آثار تنگناهای ازدواج و تغییرات تمایل دختران به ازدواج تا قبل از 25 سالگی به حساب میآید. به نظر میرسد این تمایل، تحت تأثیر عوامل گوناگونی قرار دارد. از جمله میتوان از گسترش شهرنشینی و سمتوسو گرفتن تغییرات اجتماعی، به ویژه پوشش تحصیلی در مقاطع مختلف آموزش عمومی در سالهای پایانی دهه 1340 تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و نیز افزایش تمایل به تحصیل در یك دهه گذشته و مجموعاً حركت به سوی استقلال هرچه بیشتر زنان. این مباحث همانطور كه پیشتر اشاره شد، رویارویی دو گروه از نویسندگان در حوزه مطالعات ازدواج را به وجود آورده است. این مختصر در تلاش نیست تا ادعاهای مذكور را ارزیابی كرده، درست و خطای هر یك را نشان دهد بلكه در عین معرفی واقعیت تأخیر در ازدواج، تلاش دارد ایدهها و عقاید فوقالذكر را مطرح نماید. مقدار برآورد شده با روش هاینل برای میانگین سن ازدواج نیز به نوعی اثر تأخیر در ازدواج را در متوسط سن حاصل از تجرد بین دو سن نشان میدهد. میرزایی و همكاران (1375) تلاش كردهاند تا میانگین مذكور را برای كل كشور و استانهای 24 گانه با روش یاد شده برآورد نمایند. میانگینهای مذكور نیز چون مبتنی بر مقدار نسبت افراد مجرد است. همان نتایجی را نشان میدهند كه با در نظر گرفتن نسبت افراد مجرد به دست آمد، یعنی تعجیل در ازدواج مردان تا سال 1365 و سپس تأخیر در سالهای پس از آن و افزایش تقریباً مستمر میانگین سن ازدواج و به یك معنا استمرار در تأخیر در ازدواج دختران، برآوردهای آنان نشان داده است كه میانگین سن ازدواج مردان از حدود 9/24 سال در 1345 به حدود 24 سال در سال 1355 و مجدداً به 3/23 سال در سال 1365 كاهش یافته است. در این تحقیق، میانگین برآورد شده هاینل برای دختران از حدود 2/18 سال در 1345 به طور مستمر به حدود 21 سال در سال 1370 افزایش یافته است. مطالعات كمالی و كوششی نیز نشاندهنده افزایش مقدار مذكور برای مردان و زنان در سالهای بعد از 1365 است. آنان برآورد كردهاند كه با روش هاینل میانگین سن ازدواج در سال 1375 و 1380 به ترتیب برای مردان بالغ بر 25 سال و 8/25 سال و برای زنان حدود 22سال و 3/23 سال است. بنابراین تغییرات وضعیت ازدواج مردان و زنان به گونهای بوده است كه طی سالهای 1345 و 1380 ازدواج مردان بهطور متوسط حدود یك سال و ازدواج زنان به طور متوسط حدود 5 سال به تأخیر افتاده است. چالشها و تنگناهای ازدواج - تأخیر در ازدواج جمعی از محققان تلاش كردهاند تا طی سالهای اخیر ثابت كنند كه تأخیر توضیح داده شده در مورد ازدواج، حاصل از تنگناهای ازدواجی است كه برای دختران به وجود آمده است. علیالظاهر، تأخیر بیشتر در ازدواج دختران نسبت به پسران این فرضیه را ثابت میكند، اما موارد زیادی برای رد این فرضیه وجود دارد كه كمالی و كوششی (1382) به آن پرداختهاند (كمالی و كوششی، 1383: 86-59). با وجودی كه استدلالهای اثبات تنگنای ازدواج چندان محكم، استوار و روشن نیستند، برخی تلاش كردهاند تا برآوردهایی را حتی از تعداد دخترانی كه در بازار ازدواج، تقاضایی برای آنان نیست مقایسه كنند. امیر خسروی (1367) مازاد زنان را در بازار ازدواج حدود 2 میلیون نفر برآورد كرده و امیر خسروی و فرهادی (1372) چنین نتیجه گرفتند كه حتی با احتساب ازدواج مجدد مردان بیوه، و رعایت قاعده تكهمسری، حدود 850 هزار دختر شانس ازدواج ندارند. جعفری مژدهی و قندی (1381) هرچند استدلال ضعیفتری در مقایسه با دیگران دارند، لیكن هر دو، وضعیت تنگنای ازدواج را در نظر گرفته و به برآورد مقدار ازدواجهای محقق نشده در اثر این عامل پرداختهاند. آنان نشان دادهاند كه پسران 9-0 ساله در سال 1375 در دهه 1390 با مضیقه جنس دختر در بازار ازدواج مواجه خواهند شد. درودی آهی (1380) در قالب پایاننامه كارشناسی ارشد تلاش كرده است تا تحلیلهای علمی نسبتاً پیچیدهتری برای اثبات تنگنای ازدواج به كار برد. همه این مطالعات درصدد هستند تا اثبات كنند كه تأخیر به وجود آمده در ازدواج دختران تا دهه 1380 احتمالی و پسران از دهه 1390 صرفاً میتواند ناشی از دو عامل باشد: عاملی كاملاً جمعیتی (تركیب اثر رشد جمعیت، مرگ و میر و مهاجرت) و دیگری اختلاف سن مرد و زن. پرسشی كه در این تحقیقات پاسخ داده نشده این است كه سهم نظام اجتماعی، همسرگزینی و اثر عوامل خاص نگرش و ارزش اجتماعی دختران و پسران در به تأخیر افتادن ازدواج چیست و چقدر است؟ حال آنكه به نظر میرسد بخش مهمی از این پدیده از عوامل زمینهساز اجتماعی سرچشمه میگیرد.
جهت دریافت فایل طلاق لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
برچسب ها : طلاق , علوم اجتماعی , دانلود طلاق , بهداشت روانی , همسرگزینی , ارزش اجتماعی دختران و پسران , پروژه دانشجویی , ازدواج , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , دانلود پروژه