قرآن قرآن كتاب آسمانى ما و معجزه جاوید پیامبر ماستاین كتاب در طول بیست و سه سال تدریجا بر رسول خدا نازل گشت قرآن كریم كه هم كتاب پیغمبر اكرم است و هم مظهر اعجاز او، نقشى صدها بار بزرگتر داشت از نقش عصاى موسى و دم عیسىپیغمبر اكرم آیات قرآن را بر مردم مىخواند و جاذبه این آیات، افراد را به سوى اسلام مىكشیدتاریخچههاى مربوط به این موضوع در تاریخ
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
قرآن
قرآن
قرآن كتاب آسمانى ما و معجزه جاوید پیامبر ماست.این كتاب در طول بیست و سه سال تدریجا بر رسول خدا نازل گشت. قرآن كریم كه هم كتاب پیغمبر اكرم است و هم مظهر اعجاز او، نقشى صدها بار بزرگتر داشت از نقش عصاى موسى و دم عیسى.پیغمبر اكرم آیات قرآن را بر مردم مىخواند و جاذبه این آیات، افراد را به سوى اسلام مىكشید.تاریخچههاى مربوط به این موضوع در تاریخ اسلام از حد احصاء خارج است.قرآن مجموعه 114 سوره است و مجموع این سورهها بر حدود 6205 آیه مشتمل است و همه این آیات مجموعا در حدود 78000 كلمه است.
مسلمین از صدر اسلام تا عصر حاضر اهتمام بىنظیرى در امر قرآن نشان دادهاند كه نشانه شیفتگى آنها نسبت به قرآن است.قرآن در زمان رسول اكرم به وسیله گروهى كه خود ایشان معین كرده بودند - كه به نام «كاتبان وحى» معروف شدند - نوشته مىشد.بعلاوه غالب مسلمین اعم از مرد و زن، كوچك و بزرگ، عشق عجیبى به حفظ همه و یا اكثر آیات قرآن داشتند، قرآن را در نمازها مىخواندند و در غیر نمازها تلاوت آن را ثواب مىدانستند و بعلاوه از تلاوت آن لذت مىبردند و مایه آرامش روح آنها بود.
اهتمام عظیم مسلمین نسبت به قرآن
مسلمین در هر عصرى متناسب با امكانات فكرى و عملى خود تحت تاثیر شوق و عشقى كه به كتاب آسمانى خود داشتند درباره قرآن كار كردهاند، از قبیل یاد گرفتن و به خاطر سپردن، قرائت نزد استادان قرائت و تجوید، تفسیر معانى، توضیح و شرح لغات قرآن در كتب لغت مخصوص این كار، بر شمردن آیات و كلمات و حتى حروفى كه در مجموع قرآن به كار رفته است، تدقیق در معانى آن و استفاده از آن در مسائل حقوقى، اخلاقى، اجتماعى، فلسفى، عرفانى، علمى و زینت دادن گفتهها و نوشتههاى خود به آیات قرآن، كتیبههاى بسیار عالى یا گچبریها و كاشى كاریها، نوشتن آن با خطوط بسیار زیبا، تذهیب آن، آموختن آن به فرزندان خود قبل از هر آموزش دیگر، تدوین نحو و صرف زبان عربى به خاطر قرآن، ابداع و ابتكار علم معانى و بیان و بدیع، جمع آورى لغات زبان عربى و امثال اینها.
عشق و علاقه مسلمین به قرآن منشا و مبدا یك سلسله علوم ادبى و عقلى شد كه اگر قرآن نمىبود این علوم به وجود نمىآمد.
اعجاز قرآن
قرآن معجزه جاوید خاتم الانبیاء است.از بدو نزول قرآن در مكه كه با سورههاى كوچك آغاز شد رسول اكرم رسما بر آن «تحدى» كرد، یعنى مدعى شد كه قرآن كار من نیست، كار خداست و از من و هیچ بشر دیگر ساخته نیست كه مانند آن را بیاورد و اگر باور ندارید آزمایش كنید و از هر كسى مىخواهید كمك بگیرید، ولى بدانید كه اگر جن و انس پشت به پشت دهند كه مانند آن را بیاورند، قادر نخواهند بود.
مخالفان پیغمبر اكرم نه در آن زمان و نه در زمانهاى بعد - كه اكنون چهارده قرن از آن مىگذرد - نتوانستهاند به این مبارزه طلبى پاسخ بدهند.آخرین سخن مخالفان آن عصر این بود كه «جادو» است.
خود این اتهام، اعتراف ضمنى به خارق العاده بودن قرآن و نوعى اظهار عجز در برابر قرآن بود.
مخالفان سرسخت پیامبر از هیچ معارضهاى با پیغمبر براى تضعیف و مغلوب كردنش مضایقه نكردند و تنها كارى كه به آن دست نزدند - زیرا صد در صد ناامید بودند - همان بود كه پیغمبر مكرر پیشنهاد مىكرد و خود قرآن هم تصریح كرده است، یعنى آوردن لا اقل یك سوره(و لو سورهاى یك سطرى مانند قل هو الله و سوره انا اعطیناك الكوثر)مانند قرآن.
جنبههاى اعجاز قرآن
قرآن از جنبههاى مختلف معجزه است، یعنى فوق بشرى است.در اینجا به اجمال اشاره مىكنیم.از نظر كلى اعجاز قرآن از دو جهت است: لفظى و معنوى.
اعجاز لفظى قرآن مربوط مىشود به مقوله زیبایى، و اعجاز معنوى آن به مقوله علمى.پس اعجاز قرآن یكى از جنبه زیبایى و هنرى است و دیگر از جنبه فكرى و علمى.هر یك از این دو جنبه - خصوصا جنبه علمى - به نوبه خود داراى چند جهت است (1) .
الفاظ قرآن
سبك قرآن نه شعر است و نه نثر.اما شعر نیست براى اینكه وزن و قافیه ندارد.
بعلاوه، شعر معمولا با نوعى تخیل كه تخیل شاعرانه نامیده مىشود همراه است.قوام شعر به مبالغه و اغراق است كه نوعى كذب است.در قرآن تخیلات شعرى و تشبیههاى خیالى وجود ندارد.در عین حال نثر معمولى هم نیست، زیرا از نوعى انسجام و آهنگ و موسیقى برخوردار است كه در هیچ سخن نثرى تاكنون دیده نشده است.مسلمین همواره قرآن را با آهنگهاى مخصوص تلاوت كرده و مىكنند كه مخصوص قرآن است.
در دستورهاى دینى رسیده است كه قرآن را با آهنگ خوش بخوانید.ائمه اطهار
1.اخیرا بعضى از دانشمندان مصرى و ایرانى، مدعى نوعى اعجاز در قرآن از جنبه «فنى» ، یعنى نظام مخصوص در هندسه حروف و كلمات، و منحنى مخصوص در بالا رفتن تدریجى سطح آیات نازله[شدهاند.]رجوع شود به كتاب سیر تحول قرآن و مقاله «قرآن و كامپیوتر» در نشریه فلق، شماره اول، نشریه دانشجویان دانشكده ادبیات.
گاهى قرآن را در خانههاى خود با آهنگى چنان دلربا مىخواندند كه مردم كوچه را متوقف مىكرد.هیچ سخن نثرى مانند قرآن آهنگ پذیر نیست، آنهم آهنگهاى مخصوصى كه متناسب با عوالم روحانى است نه آهنگى مناسب مجالس لهو.پس از اختراع رادیو هیچ سخن روحانى نتوانست با قرآن از نظر زیبایى و تحمل آهنگهاى روحانى برابرى كند.علاوه بر كشورهاى اسلامى، كشورهاى غیر اسلامى نیز از نظر زیبایى و آهنگ، قرآن را در برنامههاى رادیویى خویش گنجانیدند.عجیب این است كه زیبایى قرآن زمان و مكان را در نوردیده و پشتسر گذاشته است.بسیارى از سخنان زیبا مخصوص یك عصر است و با ذائقه عصر دیگر جور در نمىآید و یا حد اقل مخصوص ذوق و ذائقه یك ملت است كه از فرهنگى مخصوص برخوردار مىباشند، ولى زیبایى قرآن نه زمان مىشناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص.
همه مردمى كه با زبان قرآن آشنا شدند آن را با ذائقه خود مناسب یافتند.هر چه زمان مىگذرد و به هر اندازه ملتهاى مختلف با قرآن آشنا مىشوند، بیش از پیش مجذوب زیبایى قرآن مىشوند.
یهودیان و مسیحیان متعصب و پیروان برخى از مذاهب دیگر در طول چهارده قرن اسلامى انواع معارضهها براى تضعیف مقام قرآن كردهاند، گاهى نسبت تحریف دادهاند و گاهى در برخى قصههاى قرآن خواستهاند تشكیك كنند و گاهى به شكلى دیگر علیه قرآن فعالیت كردهاند، ولى هیچ گاه به خود ندیدهاند كه از سخنوران ورزیده خود كمك بگیرند و به فریاد مبارزه طلبى قرآن پاسخ گویند و لا اقل یك سوره كوچك مانند قرآن بیاورند و به جهانیان عرضه دارند.
همچنین در تاریخ اسلام افراد زیادى پدید آمدهاند كه به اصطلاح «زنادقه» یا «ملاحده» خوانده شدهاند و برخى از آنها برجستگى فوق العاده داشتهاند.این گروه به اشكال و اقسام مختلف علیه «دین» به طور كلى و قرآن خصوصا سخنانى گفتهاند و برخى از آنها خداوند سخن در زبان عربى شمرده مىشوند و احیانا به منازعه با قرآن برخاستهاند، ولى تنها كارى كه كردهاند آن بوده كه كوچكى خود و عظمت قرآن را روشنتر كردهاند.تاریخ از «ابن راوندى» ، «ابوالعلاء معرى» ، یا «ابوالطیب متنبى» شاعر نامدار عرب، داستانها در این زمینه آورده است.اینها كسانى بودهاند كه خواستهاند قرآن را «كارى بشرى» جلوه دهند.
افراد زیادى به ادعاى پیغمبرى برخاستند و سخنانى آوردند به خیال خود شبیه قرآن، و ادعا كردند كه این سخنان نیز مانند قرآن از جانب خداست. «طلیحه» ، «مسیلمه» و «سجاح» از این گروه هستند.این گروه نیز به نوعى دیگر كوچكى خود و عظمت قرآن را روشن نمودند.
عجیب این است كه كلام خود پیغمبر كه قرآن بر زبان او جارى شده است، با قرآن متفاوت است.از رسول اكرم سخنان زیادى به صورت خطبه، دعا، كلمات قصار و حدیث باقى مانده است و در اوج فصاحت است، اما به هیچ وجه رنگ و بوى قرآن ندارد. این خود مىرساند كه قرآن و سخنان فكرى پیغمبر از دو منبع جداگانه است.
على(علیه السلام)از حدود ده سالگى با قرآن آشناست، یعنى سن على در این حدود بود كه اولین آیات قرآن بر پیغمبر اكرم نازل شد و على مانند تشنهاى كه به آب زلال برسد آنها را فرا مىگرفت و تا آخر عمر پیغمبر در راس كاتبان وحى قرار داشت.
على حافظ قرآن بود و همیشه قرآن را تلاوت مىكرد، شبها كه به عبادت مىایستاد با آیات قرآن خوش بود.با این وضع اگر سبك قرآن قابل تقلید مىبود، على با آن استعداد بىنظیر در سخنورى و فصاحت و بلاغت كه بعد از قرآن نظیرى براى سخنش نمىتوان یافت، مىبایست تحت تاثیر سبك قرآن از سبك قرآن پیروى كند و خود به خود خطابههایش به شكل آیات قرآن باشد، اما مىبینیم سبك قرآن با سبك على كاملا متفاوت است.
آنگاه كه على در ضمن خطابههاى غرا و فصیح و بلیغش آیهاى از قرآن مىآورد كاملا متمایز است و ستارهاى را ماند كه در مقابل ستارگان دیگر درخشش فوق العاده دارد.
قرآن موضوعاتى را كه معمولا زمینه هنر نمایى بشر در سخن سرایى است و افراد بشر اگر بخواهند هنر سخنورى خویش را بنمایانند آن زمینهها را انتخاب مىكنند و سخن خویش را با پیش كشیدن آنها زیبا مىسازند، از فخر، مدح، هجو، مرثیه، غزل و توصیف زیباییهاى طبیعت، مطرح نكرده و درباره آنها داد سخن نداده است، موضوعاتى كه قرآن طرح كرده همه معنوى است، توحید است، معاد است، نبوت است، اخلاق است، احكام است، مواعظ است، قصص است، و در عین حال در حد اعلاى زیبایى است.
هندسه كلمات در قرآن بىنظیر است، نه كسى توانسته یك كلمه قرآن را پس و پیش كند بدون آنكه به زیباییهاى آن لطمه وارد سازد و نه كسى توانسته است
مانند آن بسازد.قرآن از این جهت مانند یك ساختمان زیباست كه نه كسى بتواند با جابجا كردن و تغییر دادن، آن را زیباتر كند و نه بتواند بهتر از آن و یا مانند آن را بسازد.
سبك و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنى نه قبلا كسى با این سبك سخن گفته است و نه بعدا كسى - با همه دعوتها و مبارزه طلبیهاى قرآن - توانسته است با آن رقابت كند و یا از آن تقلید نماید.
تحدى قرآن و مبارزه طلبى او هنوز هم همچنان مانند كوه پا برجاست و براى همیشه باقى خواهد بود.امروز هم همه مسلمانان با ایمان مردم جهان را دعوت مىكنند كه در این مسابقه شركت كنند و اگر مثل و مانندى براى قرآن پیدا شد آنها از دعوى و ایمان خود صرف نظر مىكنند و اطمینان دارند كه چنین چیزى میسر نیست.
معانى قرآن
اعجاز قرآن از نظر معانى نیازمند به بحث وسیعترى است و لااقل نیازمند به یك كتاب است، ولى مىتوان به طور مختصر زمینهاى به دست داد.مقدمتا باید بدانیم قرآن چه نوع كتابى است؟آیا كتاب فلسفى است؟آیا كتاب علمى است؟آیا كتاب ادبى است؟آیا كتاب تاریخى است؟و یا صرفا یك اثر هنرى است؟ پاسخ این است كه قرآن هیچكدام از اینها نیست.همچنانكه پیامبر اكرم، بلكه عموم پیغمبران، تیپ جدایى هستند، نه فیلسوفاند، نه عالم، نه ادیب، نه مورخ و نه هنرمند و یا صنعتگر و در عین حال مزایاى همه آنها را - با چیزهایى اضافه - دارند، قرآن نیز كه كتاب آسمانى است، نه فلسفه است و نه علم و نه تاریخ و نه ادبیات و اثر هنرى، در عین حال مزایاى همه آنها را دارد بعلاوه یك سلسله مزایاى دیگر.
قرآن كتاب راهنمایى بشر است و در واقع كتاب «انسان» است اما انسان آنسان كه خداى انسان او را آفریده و پیامبران آمدهاند او را به خودش بشناسانند و راه سعادتش را به او بازگو كنند، و چون كتاب انسان است پس كتاب «خدا» هم هست، زیرا انسان همان موجودى است كه خلقتش از ما قبل این جهان آغاز مىشود و به ما بعد این جهان منتهى مىگردد، یعنى انسان از نظر قرآن نفخه روح الهى است و خواه ناخواه به سوى خداى خودش بازگشت مىكند.این است كه شناسایى خدا و شناسایى انسان از یكدیگر جدا نیست.انسان تا خود را نشناسد خداى خود را به درستى نمىتواند بشناسد.از طرف دیگر، تنها توام با شناختن خداست كه انسان به واقعیتحقیقى خود پى مىبرد.
انسان در مكتب پیامبران - كه قرآن كاملترین بیان آن است - با انسانى كه بشر از راه علوم مىشناسد بسى متفاوت است، یعنى این انسان بسى گستردهتر است.
انسانى كه بشر از راه علوم مىشناسد، در میان دو پرانتز(تولد - مرگ)قرار دارد و قبل و بعد این پرانتزها را تاریكى گرفته است و از نظر علوم بشرى مجهول است، ولى انسان قرآن این پرانتزها را ندارد، از جهان دیگر آمده است و در مدرسه دنیا باید خود را تكمیل كند و آیندهاش در جهان دیگر بستگى دارد به نوع فعالیت و تلاش و یا تنبلى و سستىاى كه در مدرسه این جهان انجام مىدهد.تازه انسان میان تولد و مرگ - آنچنانكه بشر مىشناسد - بسى سطحىتر است از آنچه پیامبران مىشناسانند.
انسان قرآن باید بداند: از كجا آمده است؟ به كجا مىرود؟ در كجا هست؟ چگونه باید باشد؟ چه باید بكند؟ انسان قرآن آنگاه كه به این پنجسؤال عملا درست پاسخ گفتسعادت واقعىاش در این جهان كه هست و در جهانى كه باید برود تامین مىگردد.
این انسان براى اینكه بداند از كجا آمده و از چه منبعى آغاز شده است باید خداى خود را بشناسد، و براى اینكه خداى خود را بشناسد باید در جهان و انسان به عنوان آیات آفاقى و انفسى مطالعه كند و در عمق وجود و هستى تعمق نماید.
و براى اینكه بداند به كجا مىرود، باید درباره آنچه قرآن آن را «بازگشت به خدا» مىنامد، یعنى معاد و حشر اموات، هراسهاى قیامت و نعمتهاى جاویدان و عذابهاى سخت و احیانا جاویدان آن و بالاخره مراحل و منازلى كه در پیش دارد تامل كند و از آنها آگاهى یابد و بدانها اعتقاد پیدا كند و ایمان آورد و خدا را همچنانكه اول و نقطه آغاز موجودات مىشناسد، آخر و نقطه بازگشت موجودات نیز بشناسد.
و براى اینكه بداند در كجا هست، باید نظامات و سنن جهان را بشناسد و مقام و موقع انسان را در میان سایر موجودات درك كند و خود را در میان موجودات بازیابد. و براى اینكه بداند چگونه باید باشد، باید خلقها و خویهاى انسانى را بشناسد و خودش را بر اساس آن خلقها و خویها بسازد. و براى آنكه بداند چه باید بكند، باید یك سلسله مقررات و احكام فردى و اجتماعى را گردن نهد. انسان قرآن علاوه بر همه اینها باید به یك سلسله موجودات نامحسوس و غیر مرئى، و به تعبیر خود قرآن «غیب» ، به عنوان مظاهر و مجارى اراده الهى در نظام هستى ایمان بیاورد، و هم باید بداند كه خداوند متعال در هیچ زمانى بشر را كه به هدایت آسمانى نیاز داشته است، مهمل نگذاشته و یك عدخ افراد نخبه كه پیامبران خدا و راهنمایان بشر بودهاند، از طرف خداوند مبعوث شده و پیام الهى را رساندهاند.
انسان قرآن به طبیعت به عنوان «آیت» و به تاریخ به عنوان یك «آزمایشگاه» واقعى كه درستى تعلیمات پیامبران را مىرساند، نظر مىافكند.
آرى، انسان قرآن چنین است و مسائلى كه در قرآن براى انسان طرح شده اینها بعلاوه برخى مسائل دیگر است.
موضوعات قرآنى
موضوعاتى كه در قرآن طرح شده زیاد است و نمىتوان به طور جزئى بر شمرد، ولى در یك نگاه اجمالى این مسائل به چشم مىخورد: 1.خدا، ذات، صفات و یگانگى او و آنچه باید خدا را از آنها منزه بدانیم و آنچه باید خدا را به آنها متصف بدانیم(صفات سلبیه و ثبوتیه).
2.معاد، رستاخیز و حشر اموات، مراحل بین مرگ تا قیامت(برزخ).
3.ملائكه، وسائط فیض و نیروهاى آگاه به خود و به آفریننده خود و مجرى اوامر الهى.
4.پیامبران، یا انسانهایى كه وحى الهى را در ضمیر خود دریافت كرده و به انسانهاى دیگر ابلاغ كردهاند.
5.ترغیب و تحریض براى ایمان به خدا، به معاد، به ملائكه و پیامبران و كتب آسمانى.
6.خلقت آسمانها، زمین، كوهها، دریاها، گیاهان، حیوانات، ابر، باد، باران، تگرگ، شهابها و غیره.
7.دعوت به پرستش خداى یگانه و اخلاص ورزیدن در پرستش، كسى و چیزى را در عبادت شریك خدا قرار ندادن، منع شدید از پرستش غیر خدا، اعم از انسان یا فرشته یا خورشید یا ستاره یا بت.
8.یادآورى نعمتهاى خدا در این جهان.
9.نعمتهاى جاویدان آن جهان براى صالحان و نیكوكاران، عذابهاى سخت و احیانا جاویدان آن جهان براى بدكاران.
10.احتجاجات و استدلالات در مورد خدا، قیامت، پیامبران و غیره، و پارهاى خبرهاى غیبى ضمن این احتجاجات.
11.تاریخ و قصص به عنوان آزمایشگاهى انسانى و لابراتوارى كه صدق دعوت پیامبران را روشن مىكند، و عواقب نیك مردمى كه بر سنن انبیاء رفتهاند و عاقبت بد تكذیب كنندگان آنها.
12.تقوا، پارسایى و تزكیه نفس.
13.توجه به نفس اماره و خطر وساوس و تسویلات نفسانى و شیطانى.
14.اخلاق خوب فردى از قبیل شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبت، ذكر خدا، محبتخدا، شكر خدا، ترس از خدا، توكل به خدا، رضا به رضاى خدا و تسلیم در مقابل فرمان خدا، تعقل و تفكر، علم و آگاهى، نورانیت قلب به واسطه تقوا، صدق، امانت.
15.اخلاق اجتماعى از قبیل اتحاد، تواصى(توصیه متقابل)بر حق، تواصى بر صبر، تعاون بربر و تقوا، ترك بغضاء، امر به معروف و نهى از منكر، جهاد به مال و نفس در راه خدا.
16.احكام از قبیل نماز، روزه، زكات، خمس، حج، جهاد، نذر، یمین، بیع، رهن، اجاره، هبه، نكاح، حقوق زوجین، حقوق والدین و فرزندان، طلاق، لعان، ظهار، وصیت، ارث، قصاص، حدود، دین، قضا، شهادت، حلف(قسم، ثروت، مالكیت، حكومت، شورا، حق فقرا، حق اجتماع و غیره.
17.حوادث و وقایع دوران بیست و سه ساله بعثت رسول اكرم.
18.خصائص و احوال رسول اكرم، صفات حمیده آن حضرت، عتابها نسبت به آن حضرت.
19.توصیف كلى از سه گروه در همه اعصار: مؤمنین، كافرین، منافقین.
20.اوصاف مؤمنین و كافران و منافقان دوره بعثت.
21.مخلوقات نامرئى دیگر غیر از فرشتگان، جن و شیطان.
22.تسبیح و تحمید موجودات جهان و نوع آگاهى در درون همه موجودات نسبت به خالق و آفرینندهشان.
23.توصیف خود قرآن(در حدود پنجاه وصف).
24.جهان و سنن جهان، ناپایدارى زندگانى دنیا و عدم صلاحیت آن براى اینكه ایدهآل و كمال مطلوب انسان قرار بگیرد، و اینكه خدا و آخرت و بالاخره جهان جاویدان شایسته این است كه مطلوب نهایى انسان قرار گیرد.
25.معجزات و خوارق عادات انبیاء.
26.تایید كتب آسمانى پیشین خصوصا تورات و انجیل و تصحیح اغلاط و تحریفهاى این دو كتاب.
گستردگى معانى
اینها كه گفته شد اجمالى بود از آنچه در قرآن آمده است و البته حتى نمىتوان ادعا كرد كه از لحاظ اجمالى نیز كافى است.
اگر تنها همین موضوعات متنوع را درباره انسان و خدا و جهان، و وظایف انسان در نظر بگیریم و آن را با هر كتاب بشرى درباره انسان بسنجیم، مىبینیم هیچ كتابى طرف قیاس با قرآن نیست، خصوصا با توجه به اینكه قرآن به وسیله فردى نازل شده كه «امى» و درس ناخوانده بوده و با افكار هیچ دانشمندى آشنا نبوده است، و بالاخص اگر در نظر بگیریم كه محیط ظهور چنین فردى از بدوىترین و جاهلىترین محیطهاى بشرى بوده است و مردم آن محیط عموما با تمدن و فرهنگ بیگانه بودهاند.
جهت دریافت فایل قرآن لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
برچسب ها : قرآن , معارف , الهیات , گستردگى معانى , موضوعات قرآنى , دانلود قرآن , حافظ قرآن , پروژه دانشجویی , اعجاز قرآن , معجزه جاوید پیامبر , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , دانلود پروژه