پایان نامه عراق در آیینه مطبوعات دنیا در 29صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
عراق در آیینه مطبوعات دنیا
چشمانداز دموكراسی و اصلاحات در خاورمیانه
منطقه خاورمیانه به دلیل موقعیت ژئوپلتیك، ژئواستراتژیك و ژئواكونومیك خاص خود در طول تاریخ همواره مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است.
بعد از پایان جنگ سرد و بهخصوص پس از واقعه یازده سپتامبر، تأثیرپذیری منطقه خاورمیانه از تحولات گسترده بینالمللی در حوزههای امنیتی، اقتصادی و سیاسی، بیش از گذشته مورد توجه آمریكا و قدرتهای منطقهای قرار گرفته است.
برخی از تحلیلگران معتقدند گسترش ناامنی و تروریسم، نتیجة اصرار آمریكا بر تداوم سیاستهای غلط یكجانبه در حمایت از اسرائیل و رویكردهای تبعیضآمیز و دوگانه در سالهای گذشته در قبال مسائل مختلف منطقهای است.
ایالات متحده و كشورهای غربی برای سرپوش نهادن بر برخی ناكامیها و تثبیت موقعیت خود و مدیریت بحرانهای منطقهای، دموكراسیسازی و اصلاحات در كشورهای خاورمیانه را طرح نمودهاند. در زمینة دموكراسیسازی و اصلاحات در خاورمیانه، بحثهای زیادی وجود دارد كه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
دموكراسی به عنوان یكی از دستاوردهای بشر در ادارة سیاسی جوامع بشری، بسیار ارزشمند است. ملل اروپایی و آمریكایی در یك فرایند زمانی طولانی توانستند مشاركت مردم در تعیین سرنوشت حكومتها را در كشورهای خود نهادینه كنند. اما برخی از ملل خاورمیانه از این حقوق طبیعی و مشروع خود به دلایل مختلف كه طرح آن به زمان مناسب احتیاج دارد، بیبهره بودهاند.
سؤالاتی در زمینه دموكراسیسازی و اصلاحات در خاورمیانه مطرح است كه به بعضی از آنها اشاره میكنم. برای نمونه، آیا الگوی لیبرال دموكراسی اصلاحات به سبك كاملاً غربی، در خاورمیانه عیناً قابل اجرا است؟
آیا ارزشها و هنجارهای غربی را میتوان به ملتهای خاورمیانه تحمیل كرد؟ با توجه به اصرار غرب بر دموكراسیسازی و اصلاحات در خاورمیانه چنانچه نتیجه آن در جهت منافع آمریكا و غرب نباشد، غرب كدامیك را ترجیح میدهد؟ اساساً فرایند مطلوب دموكراسیسازی در خاورمیانه چیست؟ شرایط مطلوب برای تحكیم دموكراسی در منطقه و تسریع در روند آن چیست؟
در اینجا در پاسخ به این پرسشها نكات زیر مورد بررسی قرار میگیرد:
فرایند دموكراسیسازی
دموكراسی فرایندی است كه ملتها باید با تلاش و آگاهی خود طی زمان لازم به آن نائل آیند و نمیتوان به آن به عنوان یك پروژه نگاه كرد كه میتوان در زمان كوتاه به یك كشور صادر نمود. ریچارد هاس1 در مقالة اخیر خود در مجلة فارین افیرز، یكی از اشتباهات آمریكا را تكیه بر پدیدآوردن دموكراسی2 در خاورمیانه میداند كه با شكست مواجه شده است.
برای مثال، میتوان به تحولات سالهای اخیر در عراق بهویژه پروژه دموكراسیسازی اشاره كرد كه به دلایل مختلف، از جمله بیتوجهی به برخی از مسائل قومی و بومی، با مشكلاتی مواجه است. آمریكا در ابتدا امیدوار بود از حكومت عراق به عنوان یك حكومت نمونه در منطقه بهرهبرداری كند كه متأسفانه تاكنون حاصل آن، بیثباتی و ناآرامی در عراق و منطقه بوده است.
بسترسازی برای دموكراسی
فرایند دموكراسیسازی، مستلزم فراهم آوردن زمینههای لازم است، از جمله توسعه آموزش، رفاه، فرهنگسازی، ایجاد فضای سیاسی برای فعالیت و رقابت نخبگان و گروههای سیاسی و نیز گسترش فضای چندصدایی كه زمینههای آن باید توسط حكومتها در داخل كشور فراهم آید. تجربه ثابت كرده است كه این فرایند، با فشار خارجی و استفاده از تهدید در كشورها قابل اجرا نیست.
عدم توفیق الگوی وارداتی
با توجه به ساختار متفاوت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی كشورهای خاورمیانه، دموكراسیسازی نیازمند ارائه الگوی مطلوب و مناسب و سازگار با ساختارهای موجود در هر یك از كشورها است.
چنانچه دموكراسی، فرایند نهادسازی و فرهنگسازی را طی نكند و تحت فشارهای خارجی، یك الگوی خاص از دموكراسی تحمیل شود، بیم آن میرود كه فقط ظاهری از دموكراسی كه از محتوا خالی است، در این كشورها پیاده شود. لذا نتایج مطلوب به بار نخواهد آمد.
به طور مثال، در سالهای اخیر، برگزاری بعضی از انتخابات در كشورهای منطقه، به تغییرات اساسی حكومتها براساس خواست مردم و نخبگان منجر نشده است و یا همة اقشار و طبقات مردمی به صورت برابر در انتخابات شركت نكردهاند.
برای مثال، در انتخابات شورای شهر در عربستان، بسیاری از افراد و خصوصاً زنان، به دلیل نداشتن كارت هویت امكان حضور نداشتهاند. البته دولت عربستان قول داده است كه تا سال 2009 شرایط شركت را برای زنان فراهم آورد.
اسلام و دموكراسیسازی
الگوی لیبرال دموكراسی غربی تأكید بر سكولاریسم دارد. در سنت لیبرال، ارزشهای دینی و سنتی، جزء لازم مدرنیته و نوسازی تلقی نمیشوند ولی سكولاریزه شدن، جزء اصلی دموكراتیزه شدن است.
از نظر تاریخی، در اروپا ظهور دموكراسیهای جدید، همزمان با كاهش اقتدار دینی و ضرورتهای حكومتهای سلطنتی خودكامه بود و به ظهور دولت- ملتهای سكولار و پیروزی انقلابهای دموكراتیك لیبرال منجر شد. یك ویژگی این گذار، جدایی كلیسا از دولت بود.
دستور منسوب حضرت عیسی ع كه كار قیصر را به قیصر و كار خدا را به خدا بسپارید، مشروعیت دینی برای جدایی كلیسا از دولت را فراهم ساخت.
برخلاف تاریخ مسیحیت، در 40 سال نخست تاریخ اسلام از 622 تا 661 میلادی قدرتهای دنیوی و اخروی به هم متصل و یكپارچه بودند. تحت رهبری پیامبر و خلفای راشدین، جامعه اسلامی تولد یافت و به وسیله رهبران سیاسی و دینی هدایت میشد.
تمدن اسلامی دستاوردهای مثبتی برای ملل منطقه داشته است. در مبارزات ضدامپریالیستی و ضداستعماری در كشورهای منطقه، گروههای مسلمان همواره حضور فعال داشتهاند و بسیاری از این نهضتها را رهبری میكردهاند و میتوان گفت تمدن، فرهنگ، قوانین و تاریخ منطقه با اسلام عجین شده است.
لذا الگوی دموكراسی لیبرال غربی، تنها برای قشر كوچكی از روشنفكران سكولار در كشورهای منطقه جذابیت دارد و مورد پذیرش روشنفكران مذهبی و مردم مسلمان منطقه نیست. لذا سازگاری دموكراسی با فرهنگ و تاریخ تمدن مردم در این كشورها ضرورت دارد و رویكرد دموكراسی دینی میتواند مطلوب باشد.
بیاعتمادی و سوء ظن بین مردم
سابقه استعماری فرانسه و انگلیس در منطقه، سیاستهای حمایتی آمریكا از برخی رژیمهای اقتدارگرا در دوران جنگ سرد، استمرار سیاستهای متناقض آمریكا بعد از جنگ سرد و نهایتاً حمله نظامی به افغانستان و اشغال عراق با هدف مبارزه با تروریسم و تغییر رژیم، بیاعتمادی و سوء ظن نسبت به سیاستهای آمریكا و غرب را در میان مردم منطقه ایجاد كرده است.
لذا طرحهای دموكراسیسازی و آزادسازی آمریكا و اروپا از دید مردم خاورمیانه با سوء ظن و ابهام توأم است.
تهدید موجودیت حكومتها
حكومتهای كشورهای منطقه نیز دموكراسیسازی وارداتی را تهدیدی بزرگ برای موجودیت نظامهای سیاسی خود میدانند. اكثریت نظامهای سیاسی موجود به هیچ وجه ظرفیت پذیرش روند دموكراسیسازی را به گونهای كه در نهایت موجب بقای نظام به صورت اصلاحشده باشد، ندارند.
همچنین اكثریت نخبگان دولتی كشورهای منطقه محصول شرایط موجود هستند و قابلیت پذیرش و مدیریت فرایند دموكراسیسازی را ندارند، زیرا برای این نخبگان، این نكته كاملاً روشن است كه نخستین نتیجه دموكراسیسازی، الزام به ترك قدرت و سپردن آن به نخبگان سیاسیِِِ معتقد به دموكراسی است كه از راه انتخابات آزاد برگزیده میشوند.
اصلاحات اقتصادی
از نظر اقتصادی، آن دسته از كشورهای خاورمیانه كه از درآمدهای نفتی برخوردارند، در سالهای اخیر با بالا رفتن قیمت نفت، درآمدهای سرشاری كسب كردهاند كه به حكومتهای آنها اجازه میدهد تا حدودی معیشت مردم را بهبود بخشند و لذا از این اقدامات رفاهی به عنوان سوپاپ اطمینانی در برابر فشار برای مشاركت سیاسی مردم استفاده میكنند.
رهبران این كشورها معتقدند اصلاحات سیاسی، دموكراسیسازی و پاسخگویی سیاسی، تقاضای ضروری مردم كشورشان محسوب نمیشود. هرچند اصلاحات از نظر اقتصادی در راستای استقرار و تحكیم دموكراسی ضرورت دارد و باید بخش خصوصی در عرصه اقتصادی مشاركت فعال داشته باشد، اما اصلاحات اقتصادی در این كشورها كمتر در مسیر فرصتسازی جهت مشاركت اقتصادی مردم بوده و همواره در راستای تأمین منافع قشر خاصی بوده است.
تناقض بین موضع و عمل
فنآوری ارتباطات و گسترش شبكههای مختلف خبری و اینترنت، آگاهیهای مردم منطقه خصوصاً قشر تحصیلكرده را افزایش داده است.
همچنین پرسشهایی را در میان نخبگان و روشنفكران این كشورها مطرح كرده، بدین مضمون كه اگر دموكراسی در جوامع توسعهیافته نهادینه شده و به عنوان هنجار مطلوب جهانی شناخته شده است، پس چرا آمریكا و كشورهای غربی در خارج از مرزهای خود و در صحنة بینالمللی به آن پایبند نیستند و در نظام بینالمللی، اقتدارگرایی حكمفرما است و ارزشهای حقوق بشر با رفتار نظامیان آمریكایی در زندانهای گوانتانامو و ابوغریب و در مواجهۀ نظامیان (نیروهای ائتلاف) با غیرنظامیان در سرزمینهای اشغالی زیر پا گذاشته میشود؟
مشاهدة جنایات نظامیان آمریكا، انگلیس و اسرائیل در عراق، افغانستان، فلسطین و لبنان از طریق شبكههای خبری و ماهوارهای، مردم منطقه را متقاعد كرده است كه شعارهای آزادیخواهی و دموكراسیسازی خیرخواهانه از سوی غربیها صرفاً ابزاری برای تأمین منافع آنها در منطقه است.
تضاد منافع با دموكراسیسازی
پرسش اساسی دیگری كه پیش روی مردم و تحلیلگران منطقه قرار دارد، این است كه اگر نتیجة دموكراسیسازی و برگزاری انتخابات آزاد، حضور همه گروههای سیاسی از جمله اسلامگرایان باشد و اسلامگرایان به نهادهای قدرت سیاسی دست یابند، آیا هنوز هم این روند از سوی غرب و آمریكا به رسمیت شناخته میشود یا خیر و آیا تجربة الجزایر، تركیه و حماس تكرار میشود؟
آنچه مسلم است، تاكنون آمریكا در منطقه به دنبال نوعی دموكراسی كنترلشده در راستای حفظ منافع خود بوده است. به همین دلیل نیز اصلاحات ظاهری و آزادسازی، تأثیری بر ثبات و امنیت منطقه و كنترل بحرانهای داخلی نداشته و حتی به دلیل ناامید شدن گروههای فعال سیاسی مسلمان از رقابتهای سالم سیاسی، گرایشهای رادیكال در منطقه افزایش یافته است.
زنان و دموكراسی
هرچند در طرحهای آمریكا و غرب، آموزش زنان به عنوان بستر دموكراسیسازی پیشنهاد شده است، اما موضوع دموكراسی و حقوق و آزادیهای زنان در منطقه از جمله مسائل پیچیده و مورد بحث در میان نخبگان و علمای مذهبی و سیاستمداران و زنان است و در عمل در روند دموكراسیسازی و اصلاحات، به مسائل زنان اولویت لازم داده نمیشود.
لذا به نظر میرسد زنان دیرتر از بقیه اقشار در تعیین سرنوشت سیاسی و حقوقی خود مشاركت خواهند یافت.
هرچند نهاد خانواده در این منطقه هنوز اهمیت خود را حفظ كرده است، اما در برخی از كشورهای منطقه نظامهای مردسالار در ایجاد تعادل میان نقش و جایگاه و حقوق زن در خانواده و اجتماع، افزایش مشاركت زنان در توسعه، و رفع تبعیض در كشور، دچار تناقض و ابهام هستند.
همانگونه كه گفته شد، در خصوص آزادیهای زنان، الگوهای غربی كارایی چندانی نداشتهاند و گاه روندهای اصلاحی موجود را نیز كند كردهاند. از اینرو، برداشتی بومی و سازگار با آزادی و دموكراسی برای زنان در خاورمیانه از جمله ضروریات است.
این متن فقط قسمتی از عراق در آیینه مطبوعات دنیا می باشد
جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
برچسب ها : پایان نامه عراق در آیینه مطبوعات دنیا , پایان نامه , عراق در آیینه مطبوعات دنیا , عراق , دانلود پایان نامه