گزارش کاراموزی فرآیند بازار یابی و تولید در 137 صفحه ورد قابل ویرایش
قیمت فایل فقط 4,000 تومان
گزارش کاراموزی فرآیند بازار یابی و تولید در 137 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول بازار یابی و جزئیات
1-1 بازاریابی در یك كلام : جلب مشتری 2
2-1 شناخت نیاز مشتری ، ركن بازار یابی مدرن 4
3-1 مشكل (نزدیك بینی در بازار) 6
4-1 ارزش ، معیار انتخاب 8
5-1 رعایت مشتری 10
6-1 چرا حفظ مشتریان قدیمی 13
7-1 تاثیر گذاری موثر در بازار یابی حرفه ای 16
8-1 اصول موفقیت در جلب مشتری 24
9-1 برای جلب مشتری رقابت كنید 30
2-1 بازار یابی 33
2-2 بازار یابی سه ركن اساسی دارد 33
3-2 مفهوم اثر بخشی 35
4-2 مدل های اثر بخشی سازمان 36
5-2 مفهوم مشتری 37
6-2 مشتریان خارجی 40
7-2 مهمترین اثرات رضایت مشتری بر فرآیند های سازمانی 41
8-2 تاثیر رضایت و وفاداری مشتری 44
فصل دوم فرآیند تولید
تعریف تولید جریانی 45
انبار داری 47
كنترل كیفیت 52
اساس آماری نمودارهای كنترل 54
نگهداری و تعمیرات 57
پیشنهادات 61
فصل سوم كنسرو سازی ( شركت هانی تهران)
مقدمه 64
تاریخچه 64
كنسرو سازی 65
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مراحل تولید كنسرو ماهی 68
ویژگی های فراورده نهایی 90
فساد شیمیایی كنسرو ماهی 96
آزمون های لاك قوطی 111
فصل چهارم تاثیر تبلیغات در خرید 121
تعریف تبلیغات 122
تبلیغات در نقطه خرید 126
روش های چاپ برای تبلیغ در نقطه خرید 129
فصل پنجم روش های عمده در تبلیغات
تعریف تبلیغات 134
روش های عمده در تبلیغات 139
روش های تبلیغ 141
پیشنهادات ویژه 148
منابع و ماخذ 149
تعریف مختصری ازبازریابی :
تعرین نوین وپیش رفته بازاریابی به گفته ژان بقوسیان آن است که بازریابی رساندن پیام درست ازطریق رسانه درست وبه مخاطبان درست می باشد.
بازاریابی در یك كلام؛ جلب رضایت مشتری
هدف بازاریاب این است كه جذابیتها و نیازهای بازارهای خاص را درك و بازاری را انتخاب كند كه بتواند نیازهای آن را به بهترین شكل تامین نماید. از سوی دیگر، بازاریاب میتواند محصولات و كالاهایی را تولید و به این بازار عرضه كند كه موجب افزایش ارزش مورد نظر مشتری گردد و او را ارضا كند، كه در نتیجه فروش شركت بالا میرود و سود به دست میآید.
بسیاری از مردم چنین میاندیشند كه بازاریابی تنها به معنی فروش و تبلیغ است. اگر بدانیم كه فروش و تبلیغ، فقط بخش نمایان (علامت بزرگ) بازاریابی است جای شگفتی نیست. امروزه نباید بازاریابی را به مفهوم قدیمی آن یعنی فروش - معرفی محصول و فروش - در نظر آورد، بلكه باید به مفهوم نوین آن یعنی برآوردن نیازهای مشتری، توجه كرد. اگر بازاریاب بتواند نیازهای مشتری را درك كند، محصولاتی را تولید و به بازار مصرف ارایه نماید كه از بالاترین ارزش برخوردار باشند و قیمت گذاری، توزیع، ترویج و تبلیغ را به روشی كارساز انجام دهد، به طور حتم محصولات به راحتی به
فروش خواهند رفت. بنابراین فروش و تبلیغ، تنها بخشی هستند از معجون بازاریابی. معجون به معنی مجموعه ای از ابزار و وسایل بازاریابی كه با هم بر روی بازار اثر میگذارند.
بنابر این میتوان بازاریابی را نوعی فرایند اجتماعی و مدیریتی دانست كه به وسیله آن افراد و گروهها فارغ از مرزبندیهای رایج جغرافیایی و نژادی میتوانند از راه تولید و مبادله محصولات و ارزشها با دیگران، نیازها و خواسته های خویش را مرتفع سازند.
اما سرانجام، مفهوم بازار ما را به مفهوم بازاریابی باز میگرداند. بازاریابی به معنی اداره كردن بازارها برای پدید آوردن داد و ستد به منظور ارضای نیازها و خواستهای انسان است. بنابراین یك بار دیگر به تعریف بازاریابی توجه میكنیم: آن فرایندی است كه فرد و گروه از طریق تولید كالا و خدمت و داد و ستد محصول (آنچه از نظر مشتری دارای ارزش است) نیازها و خواستهای خود را تامین میكند.
فرایند داد و ستد نیاز به كار دارد: فروشنده باید در جستجوی خریدار برآید. نیازهای او را شناسایی كند. كالا و خدمات مناسبی را طرح ریزی و قیمت آنها را تعیین نماید. آنها را ترویج و تبلیغ كرده در انبار بگذارد و تحویل دهد. فعالیتهای اصلی بازاریابی عبارتند از : تحقیق، تولید محصول، برقرار كردن ارتباط،توزیع، قیمت گذاری و ارایه خدمات. اگر چه معمولا ما چنین میاندیشیم كه بازاریابی به وسیله فروشندگان انجام میشود، ولی خریداران هم فعالیتهای بازاریابی را انجام میدهند. هنگامی كه مصرف كننده ای در صدد یافتن كالایی برمی آید كه با قیمت مورد نظر به آن نیازمند است <بازاریابی> میكند. هنگامی كه مسئولان خرید شركت در جستجوی فروشندگانی برمی آیند و در مورد شرایط مورد نظر با آنها چانه میزنند <بازاریابی> میكنند.
شناخت نیاز مشتری، ركن بازاریابی مدرن
خواستهای مردم تقریبا نامحدود، اما منابع محدود است. خواست، گونه ای از نیاز است كه در اثر فرهنگ و شخصیت فردی متاثر از فضای فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی حاكم بر محیط زندگی افراد شكل میگیرد. بنابراین آنها با توجه به مقدار پولی كه دارند محصولاتی را انتخاب میكنند كه دارای بیشترین ارزش باشد و به بهترین شكل ممكن نیازهای آنها را برآورده سازد. اگر خواست، با پشتوانه قدرت خرید همراه باشد به صورت "تقاضا" درمی آید. مصرف كنندگان محصول را به عنوان مجموعهای از امتیازات میپندارند و محصولاتی را انتخاب میكنند كه در ازای پولی كه میدهند بهترین باشد. بنابراین افراد با توجه به میزان امكانات و خواسته های خود محصولاتی را درخواست میكنند كه بیشترین مزایا را به آنها برساند و بر میزان رضایت مندی آنان بیفزاید.
بازاریابان برجسته همواره درصدد شناسایی نیازها، خواسته ها و تقاضای مشتریان خود میباشند. آنها در مورد مصرف كننده تحقیق میكنند. گروهها را مورد توجه قرار میدهند. شكایتهای مشتریان را تجزیه و تحلیل و بررسی مینمایند. تضمین های لازم را میدهند و در باره هر نوع خدمات، داده هایی را جمع آوری میكنند. آنها آموزش میبینند تا همواره گوش به زنگ نیازهای برآورده نشده مشتریان باشند. اگر شركتی بتواند به نیازها و خواستهای مشتریان پی ببرد در واقع برای طرح ریزی استراتژی های بازاریابی به یافته های مهمی دست خواهد یافت.
به عنوان مثال، بانكها در آمریكا به خوبی میدانند كه هر آمریكایی در ماه 24 چك صادر میكند و شركتهای تولید كننده دارو از این امر آگاهی دارند كه در سال 52 میلیون قرص آسپرین و 30 میلیون قرص خواب آور در آمریكا مصرف میشود. هر آمریكایی هر سال 156 ساندویچ همبرگر، 95 ساندویچ سوسیس، 283 تخم مرغ، 5 پوند ماست، 5 پوند نشاسته، پوند ارده، 26 بسته ذرت بو داده و ... مصرف میكند. شركت تولید كننده جارو برقی (هوور) دستگاه زمان سنج به این جاروها نصب كرد تا ببیند مردم به چه اندازه از آنها استفاده میكنند و به این نتیجه رسید كه در هر هفته 35 دقیقه از این دستگاه استفاده میشود. هر دستگاهی در سال 4 كیلو گرد و خاك جمعآوری میكند و هر دستگاهی در سال از كیسه استفاده میكند. در واقع تقریبا آنچه ما مصرف میكنیم به صورت دقیق تحت كنترل تولید كنندگان است
بنابراین بیشتر شركتهایی كه در زمینه بازاریابی فعالیت میكنند پاسخهایی را درباره نوع، مكان، زمان و چگونگی تقاضاهای مشتریان میدانند.اطلاعات جزیی به تدریج انباشته میشود و برای طرح ریزی استراتژی های بازاریابی مطالب مهمی در اختیار دست اندركاران قرار میگیرد.
بازاریابان برای اینكه بر تقاضای مشتریان اثر بگذارند باید درباره یك پرسش دیگر هم پاسخ مناسبی بدست آورند و آن این است: پس از آگاهی از چه، كجا و چگونه بودن تقاضا آنها باید در مورد علت ها (چه چیز باعث میشود كه ما خواهان چیزهایی شویم كه میخریم؟) هم بدانند. و این سخت ترین پرسشی است كه باید به آن جواب داد.
مشكل <نزدیك بینی در بازار>
اشتباه بسیاری از ارایه دهندگان كالا یا خدمات (محصول) این است كه بیشتر توجه خود را معطوف به فیزیك محصولاتی كه به مردم ارایه میدهند مینمایند و به منافع و مزایای ناشی از آن محصولات توجه نمینمایند. چنین به نظرمی سد كه آنها خود را فروشنده محصول میدانند و نه برآورنده نیازهای مصرف كننده. تولید كنندهای كه پوسترهای تبلیغاتی مواد غذایی یا كتاب و... چاپ و تولید میكند چنین میاندیشد كه مشتری پوستر یا كتاب و یا هر آنچه او سفارش میدهد نیاز دارد. ولی واقعیت این است كه او میخواهد نوعی مواد غذایی یا كتابی در زمینه مشخص را به مردم معرفی و ارایه كند و چنین نیازی دارد.می توان گفت كه این دسته از ارایه دهندگان محصول و فروشندگان به مشكل <نزدیك بینی در بازاریابی> دچار شده اند. آنان چنان خود را شیفته محصولات خود میسازند كه تنها به خواسته های كنونی مصرف كننده توجه میكنند و نیازهای اصلی او را نمیبینند. این دسته از فروشندگان متوجه نیستند كه محصول فیزیكی چیزی جز وسیله یا ابزاری برای حل مساله مصرف كننده نیست. اگر محصول جدید یا با كیفیت بهتری عرضه شود كه مشتری با قیمت كمتری بتواند با آن نیازش را برطرف سازد، این دسته از فروشندگان به دردسر خواهند افتاد و مشتریانی كه چنین نیازی داشته باشند خواستار این محصول جدید خواهند بود.
ارزش ، معیار انتخاب
در بازار داد و ستد، غالبا مشتری با مجموعهای از محصولات یا خدمات ارایه شده مواجه میشود كه میتوانند عامل ارضای نیازهای معینی از او باشند. در اینجا این سوال مطرح میشود كه او چگونه باید در میان این حجم محصولات یكی را انتخاب كند؟ پاسخ این كه برداشتی كه وی از ارزش محصولات و خدمات عرضه شده خواهد داشت، معیار انتخاب نهایی و خرید او خواهد بود.
ارزش برای مصرف كننده یعنی تفاوت میان ارزش حاصل از داشتن و به مصرف رسانیدن یك محصول و هزینه هایی كه لازم است او در راه كسب آن بپردازد. هنگامی كه مشتری در مقام تصمیم قرار میگیرد كه آیا از خدمات فلان آژانس یا شركت و ... استفاده نماید یا خیر، میزان پول، تلاش و هزینههای روانی را كه باید در این راه به مصرف برساند تا به ارزشهای خاصی كه به تصور خود به آنها دست مییابد، با هم مقایسه میكند. گذشته از این، او ارزش كار كردن با این شركت را با شركتهای دیگری كه در همین زمینه كار میكنند، مقایسه میكند و آنگاه سازمانی را انتخاب میكند كه ارزش و اعتبار بیشتری به او ببخشد.
معمولا، مشتری ارزشهای محصول و هزینه ها را با یك مقیاس عینی و دقیق نمیسنجد. محك یا معیار، چیزی جز " ارزش مورد تصور " نیست. یعنی ارزشی كه او برای محصول مورد بحث قایل است. برای مثال، آیا شركت فدرال اكسپرس (یك شرك حمل و نقل بسته های پست در امریكا) با سرعتی بیشتر و اعتمادی افزونتر، محموله را به مقصد میرساند؟ اگر چنین است، آیا این خدمت برتر میتواند هزینه های بیشتری را كه باید از بابت پست پیشتاز این شركت پرداخت كرد، توجیه كند؟ شركت دیگری به نام <پستال سرویس> چنین استدلال میكند كه خدماتی را كه سازمان به صورت پست پیشتاز انجام میدهد همانند خدمات شركت رقیب است، ولی هزینه های بسیار كمتری را دریافت مینماید. اگر قرار بود بر مبنای سهم بازار درباره این دو شركت قضاوت كنیم، نوع قضاوت چیزی متفاوت از ادعاهای میسول شركت پستال سرویس میشد. شركت فدرال اكسپرس بیش از 45% بازار حمل و تحویل سریع امریكا را در دست دارد، در حالی كه شركت رقیب تنها 8% این بازار را به خود اختصاص داده است. برنامه و هدف شركت پستال سرویس این است كه تصور و پنداشت مشتری را درباره <ارزش> دگرگون سازد
چرا حفظ مشتریان قدیمی؟
چرا در نگرش جدید حفظ و نگهداری مشتریان مورد تاكید قرار میگیرد؟ در گذشته كه شركتها با یك نظام اقتصادی رو به گسترش و بازارهای در حال رشد بسیار سریع روبرو بودند، میتوانستند از روش <دلو سوراخ> در بازاریابی استفاده كنند. مقصود از بازارهای در حال رشد، مراجعه مشتریان جدید روز افزون است. شركتها میتوانستند "دلو" بازاریابی را با مشتریان جدید پر كرده و بابت از دست دادن مشتریان قدیمی، به علت وجود سوراخ (معیوب بودن كالا یا هر عامل منفی دیگری) در زیر دلو، نگرانی نداشته باشند. ولی امروزه شركتها در بازاریابی با واقعیتهای جدیدی روبرو هستند: تركیب جمعیت، پیوسته در حال تغییر است. رشد نظام اقتصادی با آهنگ بسیار كندی صورت میپذیرد. شركتهای رقیب بسیار پیچیده تر شده اند و تعداد زیادی از صنایع با مازاد ظرفیت روبرو هستند. در اثر وجود این عوامل نمیتوان تعداد زیادی مشتری جدید یافت. این است كه شركتها برای بدست آوردن سهم بیشتری از بازار ثابت یا رو به كاهش باید مبارزه كنند. بنابراین هزینه های جذب مشتریان جدید رو به افزایش است. در واقع هزینه های جذب مشتریان جدید تا 5 برابر هزینه های حفظ مشتریان كنونی است.
شركتها دریافتهاند كه از دست دادن یك مشتری چیزی بیش از دست دادن یك قلم فروش است، و به معنی از دست دادن كل جریان خریدهایی است كه مشتری میتوانست در طول زندگی خود یا دورهای از زمان كه مشتری بود، انجام دهد. بنابراین تلاش در راه حفظ و نگهداری مشتری، از نظر اقتصادی، به صرفه تر است. شاید شركتی در یك معامله خاص از نظر پولی زیان ببیند، ولی حفظ رابطه در بلند مدت، منافع بیشتری به بار خواهد آورد.
به عنوان مثال، یكی از مشتریان شركت ال.ال.بین میگوید كه یك قایق از آن شركت خریداری كرد و چون آب در آن نشت میكرد او همه وسایل ماهیگیری خود را از دست داد. او خود را شناكنان به ساحل رساند. قایق را به ساحل كشیدند و به همراه نامه ای به شركت فرستاد و تقاضای یك قایق نو و 700 دلار از بابت وسایل ماهیگیری را كه از دست داده بود كرد. شركت هر دو خواسته را برآورد كرد
مشتریان راضی بارها و بارها به شركت مراجعه میكنند. بنابراین در دنیای بسیار رقابتی امروز اگر شركتی درصدد برآید رابطه ای بلند مدت، محكم و سود آور با مشتری برقرار كند باید از مقداری از درآمدهای خود چشم پوشی نماید.
شركتی كه بخواهد مشتریان را راضی نگه دارد نباید تنها با اقدامات زیر قانع شود: ایجاد واحدی برای رسیدگی به شكایتهای مشتریان، خوش رو بودن و خوش برخورد بودن. شركتهایی به بهترین راه از عهده این كارها برمی آیند كه برای ارایه خدمات به مشتریان، استانداردهای بالایی تعیین میكنند و درصدد هستند تا با تلاشهای بسیار زیاد به این استانداردها دست یابند. خدمات استثنایی و با ارزش چیزی بیش از مجموعه ای از سیاستها و اقداماتی است كه شركتها انجام میدهند و آنها عبارتند از دیدگاه همگانی به عنوان جزء مهم فرهنگ عمومی شركت. در چنین شركتی هر كس به خود میبالد كه توانسته است خدمات شایسته و استثنایی به مشتریان ارایه كند.
اگر چه هیچ فرمول ساده ای برای مراقبت و راضی نگه داشتن مشتریان وجود ندارد ولی افسانه هم نیست. به گفته رییس شركت ال.ال.بین <تعداد زیادی از افراد، افسانه هایی درباره ارایه خدمات به مشتریان میگویند... ولی نوع خدماتی را كه ما ارایه میكنیم، روزمره، همیشگی،بی پایان و دارای پاداش است.> شركتهایی كه چنین امری را به خوبی انجام دهند پاداشهایی دریافت خواهند كرد.
كیفیت طرح و كیفیت تطبیق:
كیفیت طرح عبارتست از كیفیتی كه تولید كنندگان در نظر دارند به مصرف كننده عرضه كنند.
برای دستیابی به بازار تقاضا،تولید كنندگان باید تصمیم بگیرند كه چه نوع طرحی از نظر مواد،فرم شكل ظاهری،عملكرد و غیره تولید گردد تا برای مشتریان قابل قبول باشد.افزایش مرغوبیت در مواد اولیه،فرم توانایی های عملكرد یك محصول باعث رشد هزینه ها می گردد.
شكل محصول،مشخصات،مواد،كاربرد محصول،دقت محصول،دوام محصول،تلورانس ها،هزینه ها نكتة دیگری شود این است كه كالای تولیدی همواره درصدی از سطح را ارضاء می كند.
كیفیت تطبیق عبارتست از میزان تطبیق كیفیت محصولات تولید شده در فرآیند تولید با مشخصات كیفیت طرح است پس از طرح محصول و قرار گرفتن آن در خط تولید مشخص می گردد كه فرآیند تولید كلیة واحدهای محصول رابطة مطلوبی تولید نماید كه بایستی بررسی كامل كرد.
افزایش میزان سرمایه گذاری كیفیت در ساخت نیز باعث پدیدار شدن عوامل زیر می گردد.
1.ضایعات را كاهش می دهد.
2.دوباره كاری را كاهش می دهد.
3.محصول با كیفیت بهتری تولید می گردد.
4.سهم بیشتری را بازار به كنترل درمی آید.
5.اعتبار تولید در نزد بانكها و مشتریان به وجود می آید.
اساس آماری نمودارهای كنترل:
یك نمودار كنترل نمایشی از مشخصه های كیفیت در برابر شمارة تولید یا زمان تولید می باشد كه از نمونه ای اندازه گیری شده است و این نمودار شامل یك خط مركزی است(CL)كه مقدار میانگین مشخصة كیفیت را نشان می دهد دو خط افقی دیگر كه به حد كنترل بالایی(UCL)و حد كنترل پایینی(LCL)نشان داده می شود و این خطوط كنترل حدودی انتخاب شده كه اگر فرآیند تحت كنترل باشد تقریباً تمام نقاط بین این دو خط واقع شود و مادامی كه نقاط داخل محدوده باشند،فرآنید تحت كنترل بوده و نیازی به انجام هیچ اقدامی نمی باشد،با این وجود اگر نقطه ای در خارج از این دو حد بالایی و پائینی رسم شود به عنوان مدركی كه فرآیند خارج مننترل باشند ولی به طور سیستماتیك یا غیر سیستماتیك یا غیر تصادفی رفتار كنند این نیز نشانه ای از خارج از فرآیند بودن محصول می باشد.
قیمت فایل فقط 4,000 تومان
برچسب ها : گزارش کاراموزی فرآیند بازار یابی و تولید , کاراموزی فرآیند بازار یابی و تولید , کارورزی فرآیند بازار یابی و تولید , دانلود گزارش کارآموزی فرآیند بازار یابی و تولید , فرآیند بازار یابی و تولید , فرآیند , بازار یابی , تولید